آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

بازی

  ای همه یادگار دورانهای خوب من به جلو برو پسرم . دست و قلب و دیدگان و هستی من همیشه به دنبال تو و روی شانه های توست . وچه خوش میگذرد ایاممان با داشتن خدا . قوی باش .صبور باش .آقا باش.خوب باش .مهربون باش مثل پدرت پسر عزیزم چند وقت پیش این پازل  اشکال رو برات گرفته بودم و به طور اتفاقی شما این پازل و دیدی و منم دادم بهت بازی کنی و برام جالب بود که این پازل و از پازل های چوبی که داری بیشتر دوست داشتی و خیلی سریع شروع کردی به امتحان کردنش .  فدای اون حرف زدنت بشم که وقتی یکی و اشتباه میذاری میگی نه نه و برمیداری جاشو عوض میکنی و تا پیدا کردن جای درستش بیخیال نمیشی. ...
20 دی 1392

19 ماهگی

بعضی وقتها روزمرگی های زندگی باعث میشن یادمون بره شکرگذار نعمت های بیشمار خدا وند باشیم خیلی چیزها برامون عادی عادی میشن تا اینکه یه تلنگر و یا یه اتفاق کوچولو باعث میشه که یادمون بیاد چقدر خوشبختم و چقدر خدای مهربون تو تموم لحظه هامون جریان داره. و در این لحظه خوشبختی من با وجود تووووووووووووو چند برابر میشه . خداروووووووو شکر پسرم 19 ماهگیت مبارک ...
18 دی 1392

سفر شمال

درحال بو کردن پونه کوهی یکم استراحت در هوای  آزاد آرتین و عشق تلفن اینجا داره هانا کوچولو رو که روی سینی نشسته میکشه عاشق این چهارپایه شده بود هی ازش میرفت بالا و از زیرش رد میشد و .. ...
18 دی 1392

آرتین در این روزها

پسر شیرینم هرچی از شیرین کاریهات و بلبل زبونیهات بگم کم گفتم. هر روز صبح که از خواب پا میشی میای دست من و میگیری و من باید طوری رفتار کنم که شما داری من و بلند میکنی و در حال بلند کردن منم میگی اِه اِه(وقتی یه چیز سنگین و بلند میکنی اینطوری میگی) برات باید شعر بخونم و شما مابین شعرهارو بگی و جدیداً به شعر ما گلیم ما سنبلیم علاقه زیادی داری و وقتی میگم باز میشیم بسته میشیم شما دستهاتو باز میکنی و میبندی و وقتی میگم اگر به ما آب ندهید اینجوری میشیم ..شما گردنت و با هر اینجوری میشیم به سمت چپ و راست خم میکنی. من فدای تو پسر مستقلم بشم. خودت ماست و باید بریزی تو کاسه با قاشق بخوری اینجا آستینت ماستی شد ...
15 دی 1392

مهمانی

 دوست های خوب نعمتی هستند که برای داشتنشون باید شکر گذار خداوند باشیم.یکی از این دوستهای مهربون و مجازی من که چیزهای زیادی ازش یاد گرفتم الهه عزیز است. لطفاً این پست را بخونید و دوباره برگردید اینجا چندشب پیش خونه یکی از اقوام دعوت بودیم(دختر عموی خوبم) و از اونجا که محیط جدید برای آرتین تازگی داشت .خیلی دوست داشت به همه چیز دست بزند من یاد مطلبی افتادم که در وبلاگ الهه عزیز خواندم و سعی کردم تا اونجا که میتوانم جلوی لذت بردن آرتین و نگیرم . روی میز دوتا سبد بود یکی خالی و دیگری چندتا انار داخلش بود و از دور دیدم آرتین رفت به سمت سبد ها و از سبدی که پر بود انار بر میداشت و میذاشت تو سبد خالی و چند تایی از انار ه...
13 دی 1392

پندی به پسرم..

بیاییم به جای اینکه به فرزندانمان بگوییم دنیا جای بد و بی رحمی است سعی کنیم در ناملایمت ها هم خوبی کردن را یادشان دهیم و همیشه این را به یاد اشته باشیم که کودک ما آن چیزی نمیشود که ما برایش برنامه میریزیم و  بلکه همان میشود که ما هستیم... من این جمله هارو بزرگ برای خودم نوشتم و هر روز بهشون نگاه میکنم و تو شرایط خاص خیلی خیلی کمکم کردن.. پسرم: جواب سلام را با علیک بده ، جواب تشکر را با تواضع ، جواب کینه را با گذشت ، جواب بی مهری را با محبت ، جواب ترس را با جرأت، جواب دروغ را با راستی ، جواب دشمنی را با دوستی ، جواب زشتی را به زیبایی ، جواب توهم را به روشنی ، جواب خشم را به صبور...
8 دی 1392

بازی بازی تند تند بازی16! (بازی حرکتی جنبشی)

حرکت موجب کسب مهارت می شود. حرکت نکردن باعث افت مهارت های حرکتی می شود. یکی از مهم ترین اثر مهارت های حرکتی روی ساختار مغز و شکل گیری شبکه عصبی مغز است. اتصال های سیناپسی زیر 12 سال شکل می گیرند و حرکت به تقویت این شبکه عصبی کمک می کندو باعث تقویت هوش می شود. پس اهمیت حرکت در این دوران مشخص می شود. ما بچه های باهوش می خواهیم اما مانع حرکت کردن آن ها می شویم. بچه ای که جنب و جوش ندارد، باهوش نمی شود. ممکن است خیلی حرف گوش کن باشد و خوب حفظ کند ولی باهوش نمی شود. هوش شناختی و هوش خلاق در حرکت کردن کودک شکل می گیرند نه در یک جا نشستن و تلویزیون تماشا کردن.... در تعریف بازی داریم که بازی : هر فعالیتی برای کسب شادی و نشاط است. بچه ها...
8 دی 1392

...

جمجمک برگ خزون مادرش زینب خاتون گیس داره قد کمون از کمون بلندتره از شبق مشکی تره دلکم رو می بره هاجستم و واجستم تو حوض نقره جستم نقره نمک دونم شد حاج آقا به قربونم شد دستامونو می بریم بالا با همدیگه میکنیم دعا عمر زیاد به ما بده هم به مامان هم به بابا خدا که ما رو دوست داره دعامونو قبول داره چشم میندازیم به اسمون میگیم خدای مهربون غصه رو از مابردار مامان و بابا رو نگه دار   باد م یاد بارون میاد اب از توی ناودون میاد یخ می زنه رودخونه ها سرما میاد تو خونه ها برف می باره دونه دونه رو پشت بوم هر خونه با هم میسازن بچه ...
6 دی 1392