آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 26 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

آرتین در این روزها

1392/10/15 12:22
927 بازدید
اشتراک گذاری

پسر شیرینم هرچی از شیرین کاریهات و بلبل زبونیهات بگم کم گفتم.

هر روز صبح که از خواب پا میشی میای دست من و میگیری و من باید طوری رفتار کنم که شما داری من و بلند میکنی و در حال بلند کردن منم میگی اِه اِه(وقتی یه چیز سنگین و بلند میکنی اینطوری میگی)

برات باید شعر بخونم و شما مابین شعرهارو بگی و جدیداً به شعر ما گلیم ما سنبلیم علاقه زیادی داری و وقتی میگم باز میشیم بسته میشیم شما دستهاتو باز میکنی و میبندی و وقتی میگم اگر به ما آب ندهید اینجوری میشیم ..شما گردنت و با هر اینجوری میشیم به سمت چپ و راست خم میکنی.

من فدای تو پسر مستقلم بشم.

خودت ماست و باید بریزی تو کاسه

با قاشق بخوری

اینجا آستینت ماستی شد

ماستت و خوردی میبری میذاریش کنار یخچال و میگی در (یعنی بازش کنم و بعدم باید بلندت کنم بذاریش سر جاش)

 نشستن روی اجسام مختلف و داری امتحان میکنی روی توپت میشینی اینجا توپو گذاشتی تو کاسه نشستی روش

پسر باهوش مامان...

همچنان به کتاب و دیدن کارتهای دید آموزت علاقه داری و خیلی هاشونو یاد گرفتی . هرجا مرغ باشه میگی :مور(مرغ غذا.تو عکس .زنده)خوک:هوک .گاو:گا اسب:اس(با تاکید فراوان روی س) و خودتم عقب و جلو میکنی مثلاً داری اسب سواری میکنی

اگر بخوری زمین باید حتماً بیام و به من نشون بدی کجا خوردی زمین ,منم میام میبینم و میگم مامان میدونم دردت اومد و دست و پاشو سر و صورتشو نوبتی بوس میکنم.(خودش نام  میبره میگه پا یعنی پاشو بوس کنم و بعد پای مخالف و دست و ...)

دیروز تو ماشین میخواستی بری جلو پیش مامانی جوراب پات بود تا پاتو گذاشتی بین صندلی ها پات لیز خورد و اومدی پیشم نشستی چند دقیقه بعد جورابات و از پات در آوردی و من نمیدونستم دلیل این کارت چیه اما چیزی نگفتم و نگاه کردم دوباره امتحان کردی و تونستی بری پیش مامانی و من تازه فهمیدم این کارت واسه این بود که دوباره لیز نخوری.اینم قیافه من متفکر

خودت سی دی  که بخوای گوش بدی و از بین سی دیهات انتخاب میکنی و میذاری تو دستگاه دیویدی  و دکمه play و میزنی

بدون اینکه آب نارنگی و دربیاری نارنگی پوست میکنی بیا و ببین .

سبد لباس چرک هارو خالی میکنی میری توش

 

آرتین وقتی مریض بود

تازه از حمام اومدی بیرون

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

الهام(مامان اميرحسين)
15 دی 92 16:17
BoOss♥ ♥BoOss♥…..♥BoOss♥ ♥BoOss♥..........♥BoOss♥ ♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ♥BoOss♥..♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss* ♥BoOss♥……..♥BoOss♥ ♥BoOss♥............♥BoOss♥ ♥BoOss♥..………♥BoOss♥ ♥BoOss♥………♥BoOss♥ ♥BoOss♥♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥........♥BoOss♥ ..♥BoOss♥..........♥BoOss♥ .♥BoOss♥...........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥…...♥BoOss♥ ....♥BoOss♥....♥BoOss♥ .............♥BoOss♥ .........♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...♥BoOss♥ .♥BoOss♥.......♥BoOss♥ ...♥BoOss♥......♥BoOss♥ ......♥BoOss♥ ...........♥BoOss♥ ♥BoOss♥......*BoOss♥ .♥BoOss♥…....♥BoOss♥ ...♥BoOss♥...*BoOss
مهسا مامان نورا
15 دی 92 19:45
عاشقتم پسر ناز و دوست داشتنی افرین خاله
مامانه بهار
15 دی 92 23:43
ماشالله به پسر باهوششششششششششش
مامان تینا و رایان
17 دی 92 19:36
پسر مستقل باهوش اون عکس آخری روسری به سرش خیلی باحال شده
خاله سمیه
17 دی 92 20:29
دلم برای قاطعانه نه گفتنت تنگ شده واقعا شما بچه ها دنیای قشنگی دارید که جز حقیقت در درونتون چیزی نیست ...
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
جدیداً اگر نخواد چیزی و جواب بده و یا شعری که براش میخونم و دوست نداشته باشه میگه نه...