بازی
ای همه یادگار دورانهای خوب من
دست و قلب و دیدگان و هستی من همیشه به دنبال تو و روی شانه های توست .
وچه خوش میگذرد ایاممان با داشتن خدا.
قوی باش .صبور باش .آقا باش.خوب باش .مهربون باش مثل پدرت
پسر عزیزم چند وقت پیش این پازل اشکال رو برات گرفته بودم و به طور اتفاقی شما این پازل و دیدی و منم دادم بهت بازی کنی و برام جالب بود که این پازل و از پازل های چوبی که داری بیشتر دوست داشتی و خیلی سریع شروع کردی به امتحان کردنش .
فدای اون حرف زدنت بشم که وقتی یکی و اشتباه میذاری میگی نه نه و برمیداری جاشو عوض میکنی و تا پیدا کردن جای درستش بیخیال نمیشی.
بعضی وقتها نیاز نیست اسباب باز خاصی داشته باشیم تا بچه هارو سرگرم کنیم و نمونش همین اریگامی که همسر گرامی درست کردنند..
آرتین جیگر با دیدن این دوتا خیلی خوشحال شد و هی میگفت : هاپوووو و پیسی
خوبیش این بود که میتوانست انگشتاشو بذاره توش و تکونشون بده و به من میگفت ماما اَنی(انگشت)و انگشت منو میگرفت و میکرد داخل این عروسک های کاغذی و منم به جاشون حرف میزدم و کلی میخندید و یا اینک گربه رو دست خودش میدادم و سگم میکردم تو انگشتم و تو خونه با در آوردن صدای سگ دنبالش میدویدم که بگیرمش و اونم میخندید و فرار میکرد.