آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 1 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

ماجراهای هفته پیش...

1-ماجرای آرتین و جشن 40 روزگی رهام: پنج شنبه هفته پیش جشن 40روزگی آقا رهما پسر خاله جونت بود آقا صدرا و پانتا خانم هم اومده بودن و با شما جمعا 4تا نینی تو جشن حضور داشتن.من از روز قبل رفتم خونه خاله جون که یکم به خاله کمک کنم اما جیگر مامان یه دقیقه نمی خواستی از کنارت بلند بشم و همش می خواستی تو رو هم توانجام کارا شرکت بدم،گوگولی مامان فدات بشم که اینقدر وروجک شدی ،خلاصه تا زمانی که ما اونجا بودیم فقط تونستم تو درست کردن سالاد الویه کمک کنم و اتاق آقا رهام و مرتب کنم (البته زمانی که خواب بودی) خداروشکر خاله سمیه بود مثل همیشه تمام زحمتا افتاد گردن اون و همه کارا رو تنهایی انجام داد(خدا قوت) .ما شب رفتیم خونه مامانی و شما به دلیل درد دن...
14 ارديبهشت 1392

نمایشگاه کتاب...

روز جمعه من وبابا افشین به همراه شما رفتیم نمایشگاه کتاب مصلی اونقدر که فکر میکردم شلوغ نبود و من تند تند رفتم کتابایی که می خواستم و گرفتم البته قابل ذکر است که اگه بابا افشین زحمت نمیکشید شما رو نگه داره و با کالسکه راه ببره من نمی تونستم آنقدر راحت خرید کنم و از شما هم به خاطر همکاریت ممنونم گلکم.. از اونجا که کلی کتاب شعر بابا افشین قبلا واست خریده بود امسال زیاد دنبال کتاب شعر نبودم اینم اسم کتابایی که واست خریدم: دنیای شلوغ تاتی ها این کتابها هم واسه شماست و هم واسه مامانی  این کتاب پر از عکس نی نی و اجزای بدن ،لباس ها و کارهایی که کودکان انجام میدن و نشون میده و چون شخصیت های اصلی کتاب کودکان هستند فکر کنم آرتین ...
14 ارديبهشت 1392

روز مادر..

مادر كه باشي با تمام غصه ها و نگراني هايي كه در دل داري فرزندت را با مهرباني در آغوش مي گيري و سرش را روي شانه هايت مي گذاري و آرام مي گويي نگران مباش...همه چيز درست خواهد شد ... من برايت دعا مي كنم. مادر كه باشي با تمام زخم هاي تنت مرهم دردهاي فرزندت مي شوي. مادر كه باشي گرچه خودت از سپيده صبح تا آن وقت شب چيزي نخورده اي اما بهترين سفره را براي فرزند گرسنه ات مي چيني. مادر كه باشي لبخند بر لب در برابر سختي هاي روزگار سكوت مي كني اما تمام هستي ات را مي گذاري تا يك لحظه فرزندت را شاد ببيني. مادر كه باشي با تمام خستگي هاي تنت بستري براي آرامش فرزندت مي شوي. مادر كه باشي ...
11 ارديبهشت 1392

آین روزها...

امید زندگیم ! مامانی ! دوست دارم دوست دارم دوست دارم! نه چون خیلی باهوشی نه چون خیلی خوشگلی نه چون خیلی خونگرم و اجتماعی هستی فقط بخاطر وجود نازنین خودت بخاطر اینکه حس مادری رو بهم هدیه دادی بخاطر اینکه منو به عنوان مامان انتخاب کردی دوست دارم گل نازم... پسرنازم دلم می خواد لحظه لحظه کاراتو بنویسم تا برات ثبت بشه. دیروز برج هوشت و خودت تنهایی دونه دونه دایره ها رو از تو استوانه در آوردی (من یک بار انجام دادم و تو هم خیلی زود یاد گرفتی)...نمیدونم زیر فرش چی دیدی که با کلی تلاش فرش و بالا میزنی و زیرشو نگاه میکنی و خیلی به انجام این کار پافشاری میکنی...هر جا سیم باشه حتما باید بزاری تو دهنت فرقی نمیکنه سیم تلوزیون باشه یا آیفون یا ...
8 ارديبهشت 1392

نامه ای برای تو..

    سلام جیگر مامان جند روز پیش این ایمیل از طرف آتلیه سه سیب برای بابا افشین فرستاده شد: با سلام  شما را به دیدن سایت رسمی آتلیه عکس سه سیب دعوت می کنیم. جهت بازدید از سایت آتلیه عکس سه سیب لطفا برروی لینک زیر کلیک نمائید. www.sesib.com برو قسمت نمونه عکسها بخش چند روزه تا 7 ماهه من که خیلی از دیدن عکست لذت بردم امیدوارم تو وقتی بزرگ شدی و عکست و تو سایت دیدی اندازه من لذت ببری..دوست دارم  و خدارو شکر     ...
7 ارديبهشت 1392

این روزها...

عزیز دلبندم من و بابا افشین از اینکه تو را داریم خیلی خوشحالیم و روزهای خوبی رو باهم میگذرونیم و خدارو واسه این آرامشی که تو زندگیمونه هزار مرتبه شکر می کنیم...دلبندم بزرگ شدنت و میشه احساس کرد دیگه اون بچه کوچولو و بی تجربه نیستی و هر روز تو خونه کلی واسه خودت با غلت زدن میگردی و به تمام وسایل دست میزنی و تجربه کسب میکنی... در آوردن صدای وسایل دورو برت بازی این روزای من و شما شده ،شما با یه قاشق چوبی شروع میکنی روی وسایل مختلف میزنی و از اینکه صداهای مختلف میدن تعجب میکنی و بعد یه لبخند از روی رضایت میزنی و از اینکه میتونی صداشون در بیاری خوشحال میشی...هر چی که برای اولین بار بهت میدم و ابتدا میزاری تو دهنت و بعد از کلی گاز کرفتن اون ش...
2 ارديبهشت 1392

وقتی مادر شدم...

وقتي مادر شدم ياد گرفتم با يک دست همه چيز را بر دارم وقتي مادر شدم ياد گرفتم چگونه براي موفقيت همه تلاش کنم وقتي مادر شدم يادگرفتم عاشقانه دوست بدارم وقتي مادر شدم ياد گرفتم دليل هر چيز را بدون پرسيدن بدانم وقتي مادر شدم ياد گرفتم با در باز حمام کنم وقتي مادر شدم ياد گرفتم زود و سريع همه کارهايم را به انجام برسانم وقتي مادر شدم ياد گرفتم چگونه يک دستي همه کار انجام دهم وقتي مادر شدم يادگرفتم بهتر بغل کنم وقتي مادر شدم ياد گرفتم چگونه بايد از هرچه دوست دارم دفاع کنم وقتي مادر شدم ياد گرفتم چگونه از مادرم قدر داني کنم ...
28 فروردين 1392