سفرنامه مشهد2
روز دوم: لابی هتل کنار آکواریم شما خیلی از ماهی های آکواریم خوشت می اومد با کلی ذوق و شوق با نگاهت دنبالشون میکردی صبح روز شنبه به همراه دوستای عزیزمون رفتیم موزه نادری و شما کل موزه رو گذاشته بودی سرت هر چی میدیدی میخواستی ،آنقدر جیغ کشیدی که بابا افشین مجبور شد ببردت بیرون بعد از موزه نادری یه سر رفتیم بازار نزدیک حرم یکم خرید کردیم و برای نماز ظهر رفتیم حرم و بعد از نماز برگشتیم هتل... تو لابی هتل منتظر پانته آ و مامانش بودیم که بریم بیرون که شما بدلیل خستگی اینطوری شدی: شما تو ماشین خوابیدی و تمام مدت خواب بودی: کنار مزار شاعر بزرگ فردوسی بازم خوابی با خیال راحت خوابیدیا: ...