معرفي كتاب
سلام
ارديبهشت آمد و اولين چيزي كه تو اين فصل به ذهنم ميرسه نمايشگاه كتابه
و من اين روزها در تكاپوي تهيه ليست براي خريد كتاب براي آرتينم
از اونجا كه دوستاي گلم و خواننده هاي خوب وبلاگ ازم خواستند قبل از نمايشگاه ليست بذارم اين ليستي كه قصد خريدشونو دارم و اينكه چقدرشون تو نمايشگاه هست و من ميتونم پيدا كنم و خدا داند البته بعضي از كتابهارو هنوز نرسيدم از نزديك ببنم و بخونم ببينم براي پسر مناسب هست يا نه .
پ.ن:من بيشتر كتابهارو قبل از خريد ميخونم و به لطف مغازه كتاب فروشي نزديك خونه و گشت و گذار در اينترنت و تقريبا با محتويات كتابها آشنايي دارم و تقاضاي من اينه كه قبل از خريد كتاب حتما با توجه به علاقه كودك خريد كنيد نميخوام كتابي به توصيه من بخريد و بعد ببينيد كودك دلبندتون اون كتاب و دوست نداره
در ادامه مطلب چند كتاب معرفي كردم كه اين روزها تو كتابخونه پسرم هست و اون اينهارو ميخونه (توضيحات هر كتاب از سايت هدهد برداشته شده)
ليست كتاب كه انشالله بتونم بخرم
انتشارات علمی و فرهنگی
سفر به سرزمین وحشی ها، خانم حنا به گردش ميرود، چه خوب که هشت پا نیستی، نقطه، من هم يه ببرم، ميخواهيم خرس شكار كنيم.آهاي گوسفندهاي شيطون وقت خواب است.ژاکت گشاد خرس کوچولو
كانون پرورش فكري
خشم قلمبه.تولدت مبارك اي ماه قشنگ.روباه دم بريده.اینجا مال من است.جوجه كوچولو تي تاپ تي تاپ بدو.اردک کشاورز.کرم سه نقطه.احمد و ساعت .روباه قرمز سلام.حرف آباد.لاگ پشت ترسو.من پنگوئن هستم.اسباب بازی ها.گل زری کاکل زری.کال خود خودم.گربه کوچه من.دس دس دس نخود و عدس.هی با من دوست می شوی؟.لاگ پشت ترسو.من پنگوئن هستم.اسباب بازی ها.خیس می شوم.گوسفندی که عصبانی بود خیلی عصبانی.کشاورز و خروس .پرنده طلایی .کلاغ خنزر پنزری. ماجرای شیری که غمگین بود. دیو دیگ به سر یا اون جوری بود که اون جوری شد. بزغاله های ابری. هم قصه هم نقاشی
محراب قلم
دايره المعارف كوچك من(چند عنوان داره)
امير كبير
قورباغه قورباغه است.المر فيل رنگارنگ
قلم
درخت.سنگ.باغ وحش
نواي مدرسه
من دیگه کوچولو نیستم(تو اتاق مامان و بابا نميخوابم).در شب و تاریکی
انتشارات فني ايران
آب چال.لاکی دوست پیدا می کند. لاکی نوبتی بازی می کند. وقتی لاکی عصبانی می شود. امان از دست عصبانیت. مامانم همیشه دوستم داره .موشک کاغذی. روز زمین پاک. پسرک شجاع. بابام بلد نیست .دایناسور ریزه میزه باز دوباره مریضه .من نبودم دندونم بود. بازیافت در مغازه پدربزرگ
گام
اگر باغ وحش دست من بود. شاه لاک پشت ها و یک قصه دیگر
هنر سراي انديشه
الفی اتکینز و دوست خیالیش. بابات چیکار می کنه الفی اتکینز. تو ترسویی الفی اتکینز. شب بخیر الفی اتکینز
راز بارش
لطفآ چراغ را روشن بگذار.دست هایت را بشور دست هایت را بشور.آزادي يعني چه
چكه
كلمات براي اذيت كردن نيستند.ميكروبها براي پخش كردن نيستند
دیبایه
شهر گربه ها .همه آزاد آفریده شدیم. اتل متل توتوله .عمو زنجیرباف. لی لی حوضک. بچه ابر
حوا
بزرگ ترین شغل دنیا. روزی که مادرم برمیگردد. موش دم بریده
نظر
گرگي در قفسه لباس
شهر تاش
هميشه دوستت دارم
كتابهايي كه آرتين داره
کتاب معمای انگشتی اردی.انتشارات کلام(فرفره)
شامل 10 جلد ،مناسب واسه 3 تا 7 سال
عنوان های کتاب هست
در طبیعت
مخالف ها
شکل ها
رنگ ها
رابطه ها
در مزرعه
عدد ها
هوش آزمایی
در سفر
دنیای جانوران
..
ازجمله کتاب هايي كه كمكم خوبي براي تقویت قدرت استنباط و درک روابط در کودک شماست.البته از طریق بازی .
بعضی سوالاتشو من فکر میکنم آرتين نتونه جواب بده ولی با تعجب میبینم که میتونه استنباط کنه و جواب میده.
طرح سوالات هم حیلی حالبه.این کتابها یه سری سوال تصویری مطرح میکنن که پایین صفحه برای هر سوال سه تا جواب تصویری هست که هر جواب یه سوراخ کنارش داره و کوچولوها با فرو کردن انگشتشون توی جواب درست کاغذ رو بر می گردونن و اردکی رو پشت صفحه می بینن که به جواب درست اشاره کرده.
به نظرم اگه کوچولوی 3-4 ساله دارین این مجموعه یه هدیه خوب میتونه باشه.
نمونه اي از صفحه كتاب
مجموعه نگاه كن و يادتونه كه ثبلا معرفي كرده بودم الان آرتين تو سطحي هست كه اين دوتا كتاب از اين مجموعه رو ميخونم براش
كتاب زبان بدن .ازمجموعه نگاه كن.انتشارات نظر(خروس)
اين كتاب مصور در قالب ۶ بخش «مقدمه ناشر»، «به چهرهها نگاه كن»، «به دستها نگاه كن»، «به حالت بدن نگاه كن»، «بهدنبال پيام اثر بگرد» و «بيشتر بدانيد» به تحليل آثار هنري برجسته جهان و بيان نقش بدن انسان در بسياري از آثار هنري ميپردازد.
ناشر در بخشي از مقدمه كتاب مي نويسد: «هر تابلو نقاشي يا اثر هنري قصهاي دارد. با كشف قصهها و مضامين دروني هر اثر دنيايي در پيش روي ما قرار ميگيرد كه نگاه ما را به زندگي اطرافمان تغيير مي دهد. بهمرور ياد ميگيريم كه زيباييها را انتخاب كرده و آنها را به زندگي خود وارد كنيم. زيبا بپوشيم، خانه و محلكار خود را زيباتر كنيم و دنيايي جديد كشف كنيم».
گيليان ولف در زير مجموعههاي بخش «به چهرهها نگاه كن» با عناوين «چهرهها و احساست»، «وحشت»، «خشمگين يا آرام»، «غافلگيري» و «آرام و مطمئن» به تحلیل آثار هنري و تاكيد بر حالات چهرهها در اين آثار پرداخته است و انتقال احساساتي از قبيل خشم، وحشت و آرامش را از طريق رنگها و خطوط، به خواننده آموزش ميدهد.
در بخش «چهرهها و احساسات»، تجزيه و تحليل نويسنده از حالات و درونيات دو چهره را در اثري از كارلو دلسي به نام «كاترين مقدس از سينا» و اثري از پابلو پيكاسو به نام «زن گريان» اينگونه ميخوانيم: «چهره مهربان كاترين مقدس آرام و خاموش است، با اين وجود حالت چهره او به شما نشان ميدهد كه در سكوت از غمي بسيار بزرگ رنج ميبرد.» و «در اين تصوير پيكاسو چهره زني را به ما نشان ميدهد كه از ناراحتي هولناكي عذاب ميكشد».
از ديگر هنرمنداني كه آثار آنها در اين كتاب براي تبيين نقش بدن در اثر هنري و انتقال احساسات از طريق آن تحليل شده است ميتوان چارلز لوبرون، شونكوزا هوكوشو، پيتر استانيك، كمالالملك، فرديناند جرج والدمولر، مارك گرتلر، جان استوارت كوري، ژان متزينگر، ونسان ونگوگ، جرج دولاتور، گرانت وود و نورمن راكول را نام برد.
نويسنده در بخش انتهايي كتاب كه عنوان آن «بيشتر بدانيد» است، با معرفي كوتاهي از هنرمندان نامبرده و توصيف خصوصيات آثار آنها، به درك بهتر و عميقتر خواننده، علاقمندي او به آثار هنري و انعكاس تاثيرات آن در زندگي روزمره، ياري ميرساند.
براي مثال در كنار تصوير اثري از ژان متزينگر با عنوان «خط مسابقه دوچرخهسواري» ميخوانيم: «متزينگر از آندسته هنرمنداني بود كه به كوبيست معروفند. هنرمندان اين گروه روش جديدي را در ارتباط با اشكال تجربه ميكردند. متزينگر اولين كتاب را درباره اين سبك از نقاشي نوشته است. هنرمندان كوبيسم در يك نقاشي چند نماي مختلف از يك موضوع را با هم تجربه ميكنند».
همچنين در بخشي از توضيح تصوير اثري از كمالالملك به نام «رمال» ميخوانيم: «محمدخان غفاري در ۱۳ سالگي از شهر كاشان به تهران آمد و در مدرسه دارالفنون به تحصيل پرداخت. او انديشههاي تازهاي را در نقاشي ايراني پايه گذاشت. كمالالملك در ۱۲۷۵ ه.ش به اروپا رفت و سهسال در موزههاي لوور و ورساي به مطالعه نقاشي پرداخت. كمالالملك طي حادثهاي در پايان عمر نابينا شد اما بهعنوان هنرمندي جاويدان در هنر ايران شهرت دارد».
ناشر در بخشي از متن پشت جلد اين كتاب مينويسد: «با خواندن مجموعه «نگاه كن» كه براي همه گروههاي سني، بهويژه كودكان و نوجوانان تدوين و نگارش شده است، نگاهمان به آثار هنري تغيير خواهد كرد».
كتاب «زبان بدن در هنر» از مجموعه «نگاه كن»، نوشته گيليان ولف با ترجمه فاطمه كاوندي، زمستان ۸۷ توسط موسسه فرهنگي پژوهشي چاپ و نشر نظر، با ۴۸ صفحه گلاسه در شمارگان ۲۵۰۰ نسخه و با طراحي روي جلد روشنك مافي، چاپ و بهتازگي عرضه شده است.
شكل ها در هنر .مجموعه نگاه ميكنم.نشر نظر(خروس)
"شکل ها در هنر" از مجموعه "نگاه کن" کودک را به خوب نگاه کردن و جستجو وا می دارد. در این کتاب مفهومی کودک ضمن آشنایی با شکل های هندسی با آثار هنرمندان بزرگ نیز آشنا می شود. نویسنده در نگارش این مجموعه از تجربه های شخصی خود با کودکانش بهره گرفته است.
او به کمک بازی، شکل ها را به کودک می آموزد و او را با هنر آشنا می سازد. دقت در جزئیات تصویر ذهن کودک را کم کم فعال می کند و سبب می شود درک بهتری از زیبایی ها داشته باشند.
لوسی میکلت ویت پدید آورنده ی مجموعه "نگاه کن" بر این باور است که برای معرفی هنر به کودکان تنها چند تصویر نقاشی کافی است. او درباره هنر و توانایی های آن چنین می نویسد: "هنرمندان طی هزاران سال در اطراف ما زندگی کرده اند و آثاری که از آن ها به جای مانده نشان دهنده ی نوع زندگی و افکار آن هاست. این میراث شگفت انگیز به عنوان سرچشمه ی لذت و حکمت بی نظیر است. هنر قادر است ما را بخنداند یا بگریاند. هنر می تواند ما را از برای انجام کاری به هیجان آورد و یا جسارت ما را تحریک کند."
او پیشنهاد می کند: "در تصاویر به دنبال شکل هایی بگردید که از شما خواسته شده و بعد برای سرگرمی شکل های بیشتری پیدا کنید. درباره ی آن ها صحبت کنید، بشماریدشان و باهم مقایسه کنید. شما همچنین می توانید به رنگ ها و جزئیات ریز تصاویر دقت کنید. بعضی از کودکان شاید علاقمند باشند درباره ی نقاشی ها ی مورد علاقه ی خود داستانی بسازند. بعضی دیگر شاید دوست داشته باشند که از روی آن ها کپی کنند. محدودیتی وجود ندارد. هر یک از این فعالیت ها موجب می شود کودکان به اندازه کافی روی تصاویر تمرکز کنند و آن ها را خوب به خاطر بسپارند و این دقیقا هدفی است که کتاب به دنبالش است."
خرگوش كوچولو در گالري و خرگوش كوچولو هنرمند.نشر نظر(خروس)
خرگوش كوچولودر گالري
"مامان خرگوشه گفت: من دارم میرم به یه گالری، پر از کارهای هنری جالب، کی دوست داره با من بیاد؟
بالاخره مامان خرگوشه و بابا خرگوشه و خرگوش کوچولو به گالری رفتند.
اولین چیزی که خرگوش کوچولو دید یک نقاشی روی دیوار بود، یک سیب سرخ قشنگ.
با خودش گفت: حسابی هم رسیده و الآنه که بیافته..."
خرگوش کوچولو با هر نقاشی و اثر هنری به اندازهی فهم خودش ارتباط برقرار کرده و آن را برای خود ملموس میکند. پدر و مادرش نیز با دادن اطلاعات درست و ساده به او در درک آثار و کشف آن ها کمک میکنند.
خرگوش کوچولو خوشحال است؛ آثار هنری به او امکان کشف دنیای جدیدی را دادند. دنیایی که هر چند برایش ناشناخته بوده اما به اندازه خودش توانسته آن را درک کند.
خرگوش کوچولو مصداق کودک ماست. کودک از راههای گوناگون به کشف محیط اطراف خود و جهان می پردازد. او در مواجهه با اثر هنری از دریچهای تازهای (که همان ذهن هنرمند است) به دنیا نگاه میکند و هر چند آن را خیلی درک نکند اما به اندازهی رشد ذهنی خود با آن ارتباط برقرار می کند. در حقیقت او به طور غیرمستقیم با خلاقیت و نگاههای نو و متفاوت آشنا میشود.
در این روند والدین و مربیان میتوانند با پاسخ گویی درست به سوالات کودک و سهیم شدن در تجربههای تازهی او در درک جهانی نو و خلاق همراهیاش کنند.
خرگوش كوچولو هنرمند
خرگوش کوچولو به همراه مادرش به نمایشگاه نقاشی می روند. او از تماشای نقاشی ها لذت می برد و شکل های زیادی می بیند که برخی از آن ها کمی عجیب به نظر می آمدند. آخر چگونه می شود خورشید آبی باشد؟!
تماشای نمایشگاه پرسش های زیادی را برای او به وجود می آورد و او را به فکر وا می دارد. خرگوش کوچولو پس از بازگشت از نمایشگاه چند برگ کاغذ برمی دارد و با مدادرنگی هایش شروع به نقاشی می کند. او با دایره خورشید، درخت و دگمه و با مربع و مثلث خانه می کشد. او نقاشی های زیادی می کشد و سرانجام در پایان روز همه را به دیوار می چسباند. مامان خرگوشه هم او و هم نقاشی هایش را ستایش می کند. او خیلی خوشحال است و خودش را یک هنرمند می داند. شب هنگامی که به رختخواب می رود به نقاشی هایی که فردا می خواهد بکشد فکر می کند.
نقاشی کردن از فعالیت های مورد علاقه کودکان است. آن ها با نقاشی کردن نه تنها آن چه را که در دل دارند بیان می کنند بلکه آرام آرام حس زیبایی شناسی و ذوق هنری در آنان برانگیخته و به دنیای هنر نزدیک می شوند. آنان به کمک نقاشی با رنگ و ترکیب آن ها و شکل ها و چیزهای بسیار دیگری آشنا می شوند.
يك داستان محشر.انتشارات مبتكران
وقتي جزف كوچک بود، پدربزرگش روانداز محشری برای او دوخت. روز به روز جوزف بزرگتر می شد و رو اندازش کوچک تر و کهنه تر می شد، تا این که یک روز مادر گفت: جوزف دیگر وقتش رسیده است که بیندازیم اش دور.
ژزف گفت: "پدربزرگ یک کاری اش می کند" پدر بزرگ رو انداز را برداشت این ورش کرد آن ورش کرد و همان طور که قرچ قرچ قیچی می زد سوزن اش فرو می رفت و در می شد فرو رفت و در می شد می گفت:"هو...م م م. از این رو انداز فقط به اندازه ای مانده که ازش یک ... چی درست کنم؟ ... یک کت محشر!"
جوزف کت محشر را پوشید و بیرون رفت.
ماجرا به این جا ختم نمی شود و هم چنان ادامه دارد. کت تبدیل به یک جلیقه محشر، یک کراوات محشر، یک دستمال محشر و سرانجام به یک دگمه ی محشر می شود و بعد هم گم می شود. این بار هم جوزف دست به دامن پدربزرگ می شود. ولی مادر می گوید: "پدربزرگ که نمی تواند از هیچ چیز، چیزی درست کند.... روز بعد جوزف به مدرسه می رود. همان طور که با قلم اش جرق جرق جرق جر ق روی کاغذ می نوشت، می گفت: "هو...م فقط همین برایم مانده که ازش ... چی درست کنم؟"
فکر می کنید جوزف با یک دگمه ی گم شده چی جور کرد؟ پاسخ این پرسش در صفحه ی آخر کتاب است.
با خواندن آخرین صفحه هر چند به جواب رسیده اید اما فوئب گیلمن از شما دعوت می کند تا دوباره به ابتدای کتاب برگردید و ماجراهای دیگری را که در همسایگی خانواده ی جوزف روی می دهد پی بگیرید.
یک داستان محشر، روایتی است دلپذیر از رابطه ی گرم خانوادگی و به ویژه صمیمیت بین نوه و پدر بزرگ. آینه ی کوچکی است از بخشی از یک جامعه ی سنتی. داستانی است از خلاقیت، بازیافت و استفاده ی بهینه از مواد مصرفی و نمایشی است از هنر فوئب گیلمن.
او دانش آموخته ی امریکا و اروپاست و قبل از آن که خود را وقف نوشتن و تصویرگری کتاب های کودکان کند، سال ها در کالج هنر اونتاریو تدریس کرده است. کتاب را برای کودکان سه سال به بالا بلند بخوانید و با هم لذت ببرید.
خواب خرس مهتابي انتشارات مبتكران
یک روز یک کانگورو با بچه ای که در کیسه داشت، از باغ وحش فرار کرد و رفت توی حیاط خانه ی خرس. پرنده کوچولو گفت: «تو هم چیزی را که من می بینم، می بینی؟» خرس جواب داد: «البته اما باورم نمی شود، مثل یک رؤیاست.»
پرنده گفت: «شاید داریم خواب می بینیم» خرس با صدای بلند گفت: «آره راست می گویی. الان حتماً توی رختخوابمان خوابیده ایم.» پرنده گفت: «چطور است خودمان را بیدار کنیم.» خرس با خنده گفت: « بگذار اول کمی تفریح کنیم.» به اتاق رفت و ظرف عسل را برداشت و دستش را مثل ملاقه توی آن برد و عسل بیرون آورد. پرنده گفت: «مگر این عسل را برای زمستان نگه نداشته بودی؟» خرس گفت: «این عسل توی رؤیاست هر چقدر بخواهم می خورم. وقتی هم که از خواب بیدار شویم، عسل دست نخورده سرجایش است.» و به این ترتیب خرس و پرنده هر خرابکاری که دل شان می خواست، کردند. از طرفی مأموران باغ وحش که در تلاش یافتن کانگورو بودند، به آن جا رسیدند و کانگورو را در آن جا پیدا کردند. بقیه ماجرا را همراه فرزندان خود و یا همراه شاگردان کلاس خود در کتاب پی بگیرید. و با هم از متن و تصاویر نشاط انگیز لذت ببرید و بخندید.
داستانی است از دنیای شیرین خردسالی، خیالپردازی های کودکانه، شیطنت ها، زودباوری و سادگی هایشان، که البته در این ماجرا خوش شانسی هم نصیب شان می شود.
اثری موفق در ایجاد شادی و تفریح برای کودکان تا ده سال.
شاد و موفق باشيد