شعرهای ما....
این شعرها کلی خاطره رو برام زنده میکنه و الآنم برای آرتین در شرایط مختلف میخونم و هنگام خوندنش دست میزنیم و شادیم
پاشو پاشو کوچولو
از پنجره نگاه کن
با چشمای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید
تابیده در آسمان
یک رشته کوه پایینتر
پایینترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
انگار برای بلبل از گل خبر می برد
خوشحال و شاد و خندانم
قدر دنیا رو می دانم
خنده کنم من
دست بزنم من
پا بکوبم من
شادانم
در دلم غمی ندارم
زیرا سلامت هست جانم
عمر ما کوتاه س
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
بیایید با هم بخوانیم
ترانه جوانی را
عمر ما کوتاه س
چون گل صحراست
پس بیایید شادی کنیم
گل بریزم من
از توی دامن بر روی خرمن
شادانم
آسیاب بشین میشینم، آسیاب پاشو پامیشم، آسیاب بچرخ میچرخم، آسیاب پاشو،پا نمیشم؛ جوون ننه جون، پا نمیشم؛… جوونه قفل چمدون،پامیشم..آسیاب تند ترش کن، تندتر تندترش کن!
دویدم و دویدم، سر کوهی رسیدم دو تا خاتون رو دیدم
یکیش به من آب داد، یکیش به من نون داد
نون رو خودم خوردم، آب رو دادم به زمین، زمین به من علف داد
علف را دادم به بزی، بزی به من پشگل داد
پشگل رو دادم به نونوا نونوا به من آتیش داد
آتیش و دادم به زرگر، زرگر به من قیچی داد
قیچی رو دادم به درزی (یا به جولا)، درزی (جولا) به من قبا داد
قبا رو دادم به مولا، مولا به من قرآن داد
قرآن رو دادم به بابا، بابا به من خرما داد
یکیش رو خودم خوردم، یکیش افتاد به زمین