تله کابین توچال
امروز با دوتا مامان بزرگها و بابا افشین و عمه مریم رفتیم توچال.اولش خیلی برای سوار شدن تله کابین تو صف موندیم و یکم بهانه گرفتی و داشتی خسته میشدی که نوبت ما شد سوار تله کابین شدیم. با کنجکاوی خاصی تمام دورو برت و نگاه میکردی و می خواستی از همه چیزهای دوروبرت سر در بیاری ، وقتی تو کابین بودیم با شدت خودت و عقب و جلو میکردی و پایین و که میدیدی هی میگفتی اِاِاِاِه(تعجبی) واسه خودت دست میزدی و خلاصه علامت سوال بودی. تصمیم داشتیم تا ایستگاه 7بریم ولی تا ایستگاه 5 بیشتر نرفتیم .تو ایستگاه 5کارگرهای تلکابین و همچنین یکی از کوهنوردها به ماگفتند ممکنه برای گوگولی مامان خطرناک باشه و حالت بد بشه و بنابر این یکم تو همون ایستگاه 5...