آرتین و خانه کودک تماشا
امروز مامان با چندتا از دوستاش قرار گذاشت بره بیرون و چون اونها هم نینی های کوچولو داشتن تصمیم بر این گرفته شد بریم خانه کودک تماشا
آقا آرتین ما کلی اونجا بازی کرد و خاله مائده تمام مدت آقا آرتین و همراهی میکرد.(خاله دستت درد نکنه ،آقا رهام هم خواب خواب تشریف داشتن و فقط چندبار برای شیر خوردن بیدار شدن)
اینم چندتا عکس از خوش گذرونی آقا پسری.
مامانی عاشق این ماشینه شده بودی و از سواری کلی لذت بردی
فدای اون ژستت بشم
در حال سرسره بازی
دلت میخواست بری تو استخر توپ
آخه مامان وقتی برعکس بری بالا همین میشه
از اونجا که می ترسیدیم تو ترافیک بمونیم مجبور شدیم زود برگردیم ،شما خیلی خسته شده بودی و تمام راه و خوابیدی و تو خونه هم 1 ساعتی خواب بودی
پ.ن:از محیط اونجا راضی نبودم .اولا بر خلاف گفته مربی اونجا که میگفت هر روز چندبار با بخارشور زمین و تمیز میکنن .اونقدر زمینش کثیف بود که دست و پای آرتین سیاه شده بود.
دوما برای بچه های همسن آرتین مراقبی نبود و همین باعث شد خاله مائده خسته بشه.