اولین قدم
20خرداد ماه برای اولین بار تونستی بدون کمک چند قدم راه بری .(این قدم هات بین من و بابایی بود بابا افشین دستای کوچولوتو گرفته بود و من صدایت زدم و شما خواستی بیای پیشم بابا افشین دستا تو ول کرد و شما سه قدم برداشتی و رسیدی به من.مامان فدای اون قدمای کوچولوت بشه)
قربونت بررررررررررررم که چقدر ذوق میکردی. از فردا هر روز با هم تمرین میکنیم. خدا رو شکر پشتکار خوبی داری و خودت سعی میکنی که بدون کمک بایستی.راستی خودت به تنهایی از پله آشپزخونه میای بالا و برای پایین رفتنم میشینی لبه پله دستت و میگیری به مبل و بلند میشی
اینارو نوشتم که یادم باشه و یادت باشه که جوجوی مامان کی اولین قدمای زندگیشو برداشته
برات بهترین ها رو از خدای بزرگ میخوام پسرم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی