بوی مدرسه
باز می آید صدای مدرسه
بانگ شادی هوی و های مدرسه
مرغ دل پر می زند از اشتیاق
در هوای با صفای مدرسه
زنگ تفریح است و خوش پیچیده است
عطر بازی در فضای مدرسه
بوی مهر و مهربانی میدهد
ماه مهر و ابتدای مدرسه
از میان خاطرات کودکی
می روم تا جای جای مدرسه
ناظم مدرسه می گوید : سلام
بچه های با وفای مدرسه
جایتان در قلب ما ، خوش آمدید
پایتان بر چشمهای مدرسه..
یادش بخیر ، پشت دفترای قدمیم مدرسه ؛ آدمک چارخونه روی تخته سایه :
“تعلیم و تعلم عبادت است”
یادش بخیر تو دبستان سر کلاس وقتی گچ تموم میشد ، خدا خدا میکردیم معلم به ما بگه بریم از دفتر گچ بیاریم..همیشه هم گچ های رنگی زیر دست معلم زود میشکست، بعدم صدای ناهنجار کشیده شدن ناخن روی تخته سیاه !
یادتون میاد ؟؟؟
نوک مداد قرمزای سوسمار نشانو که زبون میزدی خوش رنگ تر میشد …
اون زمونها، اوج احتراممون به یه درس این بود که دفتر صد برگ واسش انتخاب می کردیم !
پسرم اولین روز مدرسه رفتن شما برای من چه رویای شیرینیه....