مادر

 وقتی چشم به جهان گشودم، قلب کوچکم مهربانی لبخند و نگاهت را که پر از صداقت و بی ریایی بود احساس کرد. دیدم زمانی را که با لبخندم لبخند زیبائی بر چهره خسته ات نشست و دنیایت سبز شدو با گریه ام دلت لرزید و طوفانی گشت. از همان لحظه فهمیدم که تنها در کنار این نگاه پرمهر و محبت است که احساس آرامش و خوشبختی خواهم کرد.

تقدیم به همه دوستای خوبم

نمیدونم چجوری میتونم محبت مامان مهربونم رو جبران کنم. خیلی سخته شاید هیچ وقت نتونم چون اونقدر بزرگوار و مهربونه که واقعا من برای جبران ذره ای از خوبیهاش ناتوانم.بعضی وقتها میگم میشه یه روزی منم مثل مادرم بشم پاک و زلال و بی آلایش.

از خدا برای داشتن مادر شوهری فهیم و دلسوز هم شاکرم که همیشه  لطفشون شامل حال من بوده و هست .

خدایا ازت میخواااااااااااااام به دوتا مادرهام سلامتی بدی تا سایه گرم و مهربونشون همیشه بالای سرمون باشه.

دلنوشته