واکسن 2 ماهگی
برای واکسن دوماهگی به همراه باجون صفایی رفتیم مرکز بهداشت اون روز مثل همیشه خندان و خوش اخلاق بودی،خانم دکتر ازم خواست پاهای کوچولوتو نگه دارم و دوتا آمپول به هر یک از پاهات زد کوچولوی جیگر مامان خیلی دردت اومد و گریه کردی البته نه خیلی زیاد وقتی بغلت کردم که بریم داخل ماشین محکم منو بغل کرده بودی و تو ماشین خوابت برد .. پات درد میکرد واز درد حوصله هیچکی و نداشتی.. آقا آرتین همیشه خوش اخلاق و خنده رو اون روز اگه باهات حرف میزدیم کلی نق میزدی یک بار هم خیلی گریه کردی آنقدر که چشمای کوچیکو نازت از اشک خیس شده بود وای که چه حالی شدم.
پسرم ،عشقم با گریه هات و بی قراری هات غمیگینم میکنی. خدارو شکر درد پاهات همان شب بود و از فرداش دیگه درد نداشتی ولی به خاطر استامینیفونی که می خوردی همش میخوابیدی..
موقع خوابیدن دستاتو بالای سرت میآری و می خوابی، مامان فدات شه عسلم.
(هر کی میبیندت میگه میخوای وزنه بردار شی مامان)