9 ماهگی..
به خدا...بهشت همین جاست...
همین خونه ای که عطر نفس های تو،گوشه به گوشه اش پراکنده شده...
همین خونه ای که صدای خندیدنت و حس قشنگ بودنت رنگ زندگی داده به در و دیوارش...
تو خوابی و من کنار تختت سجده شکر به جا میارم و به پهنای صورتم اشک می ریزم و
به وسعت مادر بودنم خدا رو شکر میکنم که تو هستی...
نفس میکشی...میخندی...زندگی می کنی
خدایا شکرت.....بخاطر همه ی نعمت های ریز ودرشتت.......!
ماهگیت مبارک فندقم
خصوصیات کلی :
شیرینم هر روز با کارات منو بیشتر از پیش شیفته خودت می کنی مثل همیشه خوش خنده ای،معمولا اون لبای نازت داره میخنده... وروجک مامان قلقلکی هستی و وقتی زیرگلوتو ناز میکنم ریسه میری از خنده...حالا کلماتی مثل بابا و آپ ،اووووم رو بیان میکنی ...وقتی می ایستی احساس غرور و خوشحالی و میشه از چشمات خوند انگاری دنیا مال توست،چند روزیه که با هم تاتی تاتی میکنیم کلی تو خونه می گردیم... سرگرمی های جدیدت: بازی با دکمه لباس ،گردنبند و موهای مامان ،توپ بازی ،باز و بسته کردن کشوی زیر تلویزیون،...دوست داری دستت و بگیرم و راه ببرمت ...وقتی واست شعر میخونم کلی ذوق میکنی (شعر زنبورطلایی و اعداد و از همه بیشتر دوست داری)...تازگی ها چشمات و میبندی و به هم فشار میدی مثلا خودت و لوس میکنی...وقتی در حمام و باز میکنم می فهمی می خوام ببرمت حمام کلی ذوق میکنی و تا صدای آب ومیشنوی انقدر دست و پا میزنی که زودتر بیای تو حمام ...داخل حمام هم دوست داری زود زود بزارمت تو وانت تا آب بازی کنی و جدیدا خیلی سعی میکنی آب و با دستات بگیری... غلت زدنت خیلی بیشتر شده و با غلت زدن به چیزی که می خوای میرسی ،بعضی وقتا برای گرفتن وسایل از پاهات استفاده میکنی و اون و با پات به خودت نزدیک میکنی...
قد:73
وزن:9400
دور سر:44.5
(عزیزکم خیلی واسه دندون در آوردن اذیت شدی و این ماه اصلا وزن اضافه نکردی ،خانم دکترت میگه اشکالی نداره ولی من واست نگرانم...)