واکسن 18 ماهگی
پسرم
دردانه ی زیبایم
عزیز تر از جانم
پاره ی تنم
دوستت دارم
پسر شیرینم بلاخره واکسن 18 ماهگیتو امروز با 17 روز تاخیر زدیم.
شنیده بودم این واکسن از اونهای دیگه سخت تره و واقعاً هم همینطور بود .فکر میکردم واکسن تو به پات میزنند و با کمال تعجب خانم دکتر دوتا واکسن هاتو زد به بازوهات ومثل همیشه فقط موقعی که آمپول تو دستت بود گریه کردی اما از وقتی اومدیم خونه انگار درد دستت هم بیشتر شده و همش بغلمی و بهونه میگیری و اصلاً اجازه نمیدی روی بازوت کمپرس گرم بذارم و گریه میکنی بیا و ببین.
الآن که دارم این هارو مینویسم بعد از کلی گریه خوابیدی.(11:49دقیقه)من برات بمیرم که اینقدر درد میکشی(آرتین خیلی آستانه دردش بالاست و تاحالا اینقدر برای واکسن بیتابی نکرده بود)دستت و که اصلاً تکون نمیدی و همش تو بغلمی و خیلی آروم باید بلندت کنم تا احیاناًدستت درد نگیره
از طرفی فکر میکنم دکتر کار خوبی کرد که واکسن و به دستت زد .دارم فکر میکنم اگه به پاهات زده بود من چکار میخواستم بکنم و یکجا نشوندن شما کار آسونی نیست و از اون مهم تر سرگرم کردنت که درد و یادت بره ..
این پست در روزهای آینده تکمیل میشود.