کارگاه مادر و کودک
پسر گلم با بهتر شدن حال شما امروز شال و کلاه کردیم و رفتیم خانه کودک تا یکم با دوستهای همسنت بازی کنی.
بعد از تعویض لباس و خداحافظی مختصر مفید با شما بدون دردسر رفتی داخل اتاق پیش مربی و در جواب سلام مربی یه چیزی تو مایه های سلام تحویل مربی دادی(س َ آآآآآآم)(داریم رو کلمه سلام و خداحافظی تو خونه کار میکنیم و وقتی میریم جایی باید با صدای بلند سلام کنیم و وقت خداحافظی هم بای بای میکنیم و آرتین برای همه بوووووس میفرسته)
اول از همه رفتی سراغ سرسره و خیلی سریع پله هاشو رفتی بالا و دوست نداشتی مربیت دستت و بگیره و خدارو شکر خانم مربی به این حس استقلالت احترام گذاشت و خودت سر خوردی اومدی پایین.(یعنی این عشق بالا و پایین رفتن از سرسره اونم به تنهایی منو کشته)
خانم مربی یک وسیله ای آورد مثل تونل و از شما خواست از داخلش رد بشین یکی از بچه ها که از شما دو ماه بزرگتره رفت داخلش و با دیدن اون بچه که از اونور تونل اومد بیرون به وجد اومدی و شما هم وارد تونل شدی و وقتی اومدی بیرون برای خودت دست میزدی و پیش مربیت ایستادی و هر بچه ای که میاومد بیرون براش دست میزدی
خلاصه بدون من کلی بازی کردی .فقط دو سه بار اومدی دم در اتاق و اسباب بازیتو به من نشون دادی و با تاکید من که باید بری تو اتاق بازی کنی دوباره میرفتی داخل اتاق بازی.
بازی های گروهی در ادامه مطلب..
در این جلسه هم در ابتدا شعر (ما کلیم ما سنبلیم) رو خوندیم و بعد به صورت دایره نشستیم و مربی به هر کودک دوتا چوب کوچک داد و از ما خواست نوبتی دستهای کوچولومونو بگیریم و شروع کنیم این شعرو بخونیم:
شعر سلام.(در تمام مدت خوندن شعر دست های بچه تو دستمونه و چوب هارو به هم میزنیم)
من در حالی که دست آرتین و گرفته بودم و چوب هارو به هم میزدم میگفتم سلام سلام
مادرهای دیگه جواب میدن سلام سلام
من به آرتین اشاره میکنم و میگم سلام به من
مامان ها میگن سلام سلام
من به بچه ها اشاره میکنم میگم سلام به تو
مامان ها میگن سلام سلام
میگم سلام به همه و دست های آرتین از هم باز میکنم و مامان ها میگن سلام سلام.بعد من همنطور که چوبهارو به هم میزنم ادامه میدم اسم من آرتینه .مامانها بلند میگن سلام آرتین وبراش دست میزنند این کارو تک تک مادرها با بچه هاشون انجام میدن .
بازی بعدی همونطور که نشستیم سه تا توپ رنگی(قرمز و آبی و زرد) میگیریم و شعر یه توب دارم قلقلیه و رو میخونیم و به هر رنگی که میرسیم توپ و میدیم دست بچه و باهاش دستشو تکون میدیم و وقتی هم که میگیم میزنیم زمین هوا میره باید توپو محکم بزنیم زمین(آموزش غیر مستقیم رنگ ها )
بازی سوم که اونم نشسته بود اتل متله توتوله خودمونه با یک متن جدید که بعداً متنش و میذارم وباید مامان ها و لچه ها همونطور دایره ای که نشسته بودیم پاهامونو دراز میکردی و بچه ها باید روی پای خودشونو بغل دستیشون میزدندو ما برشون شعر و میخوندیم و اول یک پا جمع میشد و بعد پای دوم و بعد با شمارش مربی خیلی سریع پاها دوباره باید صاف میشد.
در آخر هم نقاشی با آب رنگ و امتحان کردند و چشم چشم دو ابرو میخوندیم اما برای کشیدیم دست بچه هارو نمیگرفتیم و خودشون باید خط خطی میکردن و براشون چیزی نمیکشیدیم.
پ.ن:ی پیشنهاد برای دوست های خوبم من شعرهایی از ناصر نظرو گرفتم و برای آرتین در طی روز میذارم گوش بده (در راستا تقویت حس شنیداری بچه آهنگ گذاشتن براشون خیلی مفیده )دوست داشتین مجموعه شعرهاشو از فروش گاه های کودک تهیه کنید و یا از اینجا قسمت هایی از شعرهارو دانلود کنید(ناصر نظر)..