آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 29 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

بازی1

1392/6/13 9:29
602 بازدید
اشتراک گذاری

پسر قشنگم،نابغه کوچک من.خیلی دلم میخواست بازی هایی که با هم انجام میدیم و برات به یادگار بنویسم بالاخره این تصمیم و عملی کردم و از این به بعد بازی هایی که با شما انجام میدم با موضوع بازی بازی تند تند بازی در وبلاگت قرار میدم.

(نکته ای که باید اینجا بیان کنم که من معمولاً در بازیهای آرتین دخالت نمیکنم و فقط اسباب و وسایل بازی و میدم دستش و خودش ادامه کارو انجام میده)

اینم اولین بازی من و پسرک با عنوان بازی بازی تند تند بازی،آردبازی!

وسایل مورد نیاز:

یک سینی بزرگ،مقداری  آرد ،‌لیوان ، قاشق در سایزهای مختلف،الک و آب و از همه مهمتر پسرک کنجکاو

آرتین که اولین بار بود آرد دیده بود اول تستش کرد و بعد تقریباً نیمی از محتویات بشقاب آرد و ریخت. البته از قاشق های مختلف نیز برای انجام اینکار کمک گرفتنیشخند

چک کردن کاسه ها

جنس آردو با انگشتاش بررسی کرد(با قاشق یکم آرد ریخت رو دستش و بعد انگشتاشو به هم مالید)

اینجوری بهش نمچسبید رفت تو سینی نشست و کاسه رو گرفت دستش و شروع کرد به تکون دادنش

 

icon

شروع کرد یکی یکی وسایل گذاشت تو کاسه آرد و در آورد

اینجا کاسه کوچیکه رو امتحان کرد

کاسه رو برگردون روی خودش و پاش آردی شد

ناراحت شد آردا ریخته پاشد که بره پاش رفت روی آرد و کلی با پاهاش آردهارو جابجا کرد

الک دستش بود یکم آرد ریختم توش و شروع کرد به تکون دادنش و هر چقدر که میگذشت تند تر دستشو تکون میداد

دیدم دیگه داره خسته میشه آب آوردم و دادم دستش و اونم ریخت تو کاسه که یکم آرد توش باقی مونده بود

با لیوان محتویات کاسه رو بر میداشت دوباره داخل کاسه خالی میکرد

حالا با دست مایع داخل کاسه رو بهم زد و به قطره هایی که از دستش چکه چکه پایین میریخت  نگاه میکرد

دستشو تکون داد که زودتر قطره ها تموم شن

آخر سر هم کل کاسه رو برگردون روی خودش و سینی

 بهترین کار اینکه تو جمع کردن وسایل از خود بچه ها کمک بگیریم و مثل الآن که آرتین داره جارو میکشه

 

و در آخر بازی هم یه کلوچه خوشمزه خورد

 پایان


بعد نوشت:

قبل از هر چیزی باید بگم لباس آرتین به خاطر قطره آهن اینطوری شده و یه وقت فکر نکنید مامان بی سلیقه ای هستم هااااااا(من داشتم کاری انجام میدادم بابا افشین قطره شما رو داد تابیام لباستو عوض کنم این لحظات و از بازی شما شکار کردم)

شما با توپ و مهر داری بازی میکنی و هدفت اینه که مهر و بذاری روی توپ بعد توپ و بین پاهات نگه داری

البته بعد تکرارهای زیاد تونستی اینکارو بکنی

تا بیای با پاهات نگه داری مهر افتاد و شما سعی داری رو زمین نیافته

اینجا هم توپت قل خورد اومد پیش من و شما دوربین و دستم دیدی و کلاً بازیتو بیخیال شدی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

امیرحسین و مامانش
13 شهریور 92 11:22
سلام زینب جون به نظر من هیچ مامانی بی سلیقه نیست همه مامانا مخصوصا از نوع هموطنش عالین اااا....چه خوب...منم امتحان میکنم
مامان تینا و رایان
13 شهریور 92 15:12
چه باحال آرد بازی من اگه بخوام این کارو بکنم تینا بیشتر بریز و بپاش میکنه
کلا پسرت بیشتر از سنش می فهمه عزیزم..پسری من اگه بود همه چی رو برمیداشت و میرفت اینوراونور ..روی اون سفره ای که پهن میکنم نمیمونه اصلا


ممنون عزیزم شما لطف دارید یکبار امتحان کن کلی بهشون خوش میگذره.میتونی تو حمام اینکارو بکنی که با یه آب زدن همش تمیز میشه
مامان تینا و رایان
13 شهریور 92 15:15
در ضمن این خرابکاری ها ی به جا مونده از قطره آهن همه جا گیره شما نگران نباش..این کلوچه های فومن رو از کجا گیرآوردی؟نکنه همشهری ما هستی و من خبرنداشتم؟


نه،مادر شوهرم برامون از رشت آورده.من تهران بدنیا اومدم و همینجا زندگی میکنم
لیلا
13 شهریور 92 16:39
آفرین به شما. آفرین به نظر من شما مادر بسیار خلاق و با هوشی هستد . شما واقعا قابل تحسین هستید.


عزیزم شما لطف داری،اینقدرها هم تعریف کردنی نیستم
شقایق(مامان اَرشان کوچولو)
13 شهریور 92 18:21
_______(¯`:´¯)
_____ (¯ `•✦.•´¯)
_____ (_.•´/|\`•._)
_______ (_.:._)__(¯`:´¯)
__(¯`:´¯)__¶__(¯ `•.✦.•´¯)
(¯ `•✦.•´¯)¶__(_.•´/|\`•._)
(_.•´/|\`•._)¶____(_.:._)_¶
__(_.:._)__ ¶_______¶__¶¶
____¶_____¶______¶__¶¶ ¶¶
_____¶__(¯`:´¯)__¶_¶¶¶¶ ¶¶¶¶
______(¯ `.✦.•´¯)_¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶
______(_.•´/|\`•._)¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶
_______¶(_.:._)_¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶_______¶__¶__¶¶¶¶¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶¶
¶¶¶______¶_¶_¶¶¶¶(¯`:´¯)¶¶¶¶¶
¶¶¶¶¶(¯`:´¯)¶ _¶(¯ `•✦.•´¯)¶¶¶
¶¶¶(¯ `.✦.•´¯ )¶ (_.•´/|\`•._)¶
¶¶¶(_.•´/|\`•._) ¶¶ (_.:._)¶¶
¶¶¶¶¶¶(_.:._)¶¶¶_ ¶¶¶¶ ¶¶¶
__¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶¶(¯`:´¯) ¶¶ ¶¶¶
______¶¶¶¶¶(¯ `•.✦.•´¯)¶¶ ¶¶¶
____¶¶¶¶ ¶¶ (_.•´/|\`•._)¶¶¶ ¶¶¶
___¶¶¶¶ ¶¶¶¶ ¶ (_.:._)¶__¶¶¶ ¶¶
___¶¶¶ ¶¶¶¶¶¶_¶¶¶ ¶¶¶___¶¶ ¶¶
_¶¶¶¶ ¶¶¶¶___¶¶¶ ¶¶¶¶____¶¶¶
¶¶¶¶¶¶¶¶____ ¶¶¶ ¶¶¶¶_____¶
-_____--------_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
-----_____---_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
----____-----_¶¶¶¶¶¶¶¶¶
___|___|___|_____|___|___|___|___
__|___|___|____|___|___|____|__|__
___|___|___|____|___|___|_|__|___|_
__|___|___|____|___|___|___|___|__
سلام خاله جونم ... من واقعا شرمندم ک خیلی دیر بهت سر میزنم. مطمئنم مامانی درکم میکنه ... آخه مامانا میدونن این روزا با ی نینی از نوع پسمل و شیطون چی ب روزمون میاد... این گلهارو هم واسه اینکه از دلت در بیارم برات آوردم...
مطالبی ک قبلا نخونده بودم رو خوندم... پیشرفتهات شیطونیهات دندون جدید شعرهات آرد بازیت گردشت... نفسمی خاله ای


ممنون خاله جون که با اینهمه مشغله بازم به ما سر میزنی
شادی
14 شهریور 92 1:32
آرد بازی هم پروژه خوبیه ها!!!امتحانش می کنیم.
نگران این قطره ها هم نباش چون به قول شادی ، این قضیه همه گیره.
آرتین رو هم بچلونش چون خیلی گو گولی و با مزه است.


فرناز خاله آرسن جون
15 شهریور 92 13:17
چه بازیهای جالبی با مامانی انجام میدی میدونم که کلی کیف میکنی خاله جون اونجا که با توپ ازی میکنی اون شلوارک قرمزت منو کشته خیلی ملوسی جیگرم


ممنون خاله مهربون