آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

آرتین این روزها...

1392/1/21 14:29
466 بازدید
اشتراک گذاری
تصاویر زیباسازی - جدا کننده پست

گوگولی مامان دیروز بردمت واسه چکاب ماهیانه ،مطب دکتر و گذاشته بودی رو سرت همش می خواستی بچه ها رو بگیری و باهاشون بازی کنی لبخند...یه پسر کوچولوی ناز بود (حدودا پنج ماهه)که گریه میکرد وقتی تو رو میدید بهش میخندیدی و اونم بهت میخندید کلی باهاش با زبون خودت حرف زدی و اونم بهت میخندید... وقتی پیش خانم دکتر بودیم مثل همیشه خوش اخلاق و خنده رو بودی و هی می خواستی گوشی خانم دکتر بگیری خلاصه چون خیلی وزن کم کردی قراره وعده های غذایی تو بیشتر کنم و غذاتم یکم چرب تر...

وزن:9100

قد:75

دور سر:46

جیگره مامان وقتی صبح از خواب پا میشی و  بهت سلام میکنم چشماتو بهم فشار میدی و میخندی(موش میشی) و با این کارت مامان و دیونه خودت میکنی و منم هی تند و تند تورو میبوسم و کلی میخندی... وقتی گرسنه ای بَ بَ (یا به به ) میگی و با این {به به} گفتنت بهم میگی شیر میخوای یا غذا ... تشنه که میشی آب میخوای و میگی آب...چند روزی هست که وقتی بهت آب میدم آب و تو دهنت نگه میداری و صدای خخخخ و گگگگ در میآری... اگه با دست آروم بزنم روی دهنت صدای آآآآآآآ(با آهنگ)در میآری و از این کارم خیلی خیلی خوشت میآد...روی تابت یه دکمه داره که فشار بدی آهنگ میزنه ،همیشه من واست صدای آهنگش و در می آوردم و خودتم چند روزی بود سعی میکردی دکمه رو فشار بدی تا آهنگ بزنه و بلاخره امروز خودت تونستی دکمه رو فشار بدی و صداش در اومد و کلی ذوق زده شدی و از ذوقت خودت و محکم عقب و جلو میکردی...وقتی به چیزی که نباید دست بزنی دست میزنی و من میگم آرتییینبا تاکید) سر تکون میدی واسه من...از بعد از بیمارستان همش بهانه میگیری و اگه تنهات بزارم گریه میکنی امیدوارم زود زود خاطرات بیمارستان از ذهنت بیرون بره...

عکسای آخرین روز 10ماهگیتم در ادامه مطلب

 

 

 فدای اون نگاهت بشم...

 

 

اینم تلاش آقا آرتین برای رسیدن به عروسکش


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)