سخنان پسر كوچولوي ما
پسر شيرينم.نور چشمم.هزار ماشالا آنقدر قشنگ حرف میزنی که دل آدم برات ضعف میره. دلمون میخواد بخوریمت. به به!! یه سری ازجملاتي که میگی: سلام.صبحانه(سلام بريم صبحانه) چند روز پيش تو ماشين بوديم بابا داشت دنده عقب ميرفت و يه ماشينه داشت به سمت ما ميومد داد ميزني ميگي: واااي تفاصد دوست نداري وقتي تو ماشين نشستيم باد بخوره تو صورتت.(كلا از باد مستقيم خوشت نمياد)ميگي پنجره بسته باد هر چيزي كه دوست داشته باشي بخوري و نداشته باشيم مياي ميگي نخوردم و دستت و ميگيري جلوي دهنت مياي ميگي گوش و به گوشم اشاره ميكني گوشم و ميارم جلو ميگي دوست دارم(يعني دوست دارم) كاري و بخواي انجام بدي نتوني انج...
نویسنده :
زینب (مادر آرتین)
2:21