آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 23 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 6 ماه سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

روزمرگی

1392/5/30 14:41
463 بازدید
اشتراک گذاری

053.gifعزیز دل مادر گاهی به این موضوع فکر میکنم،هر روز که میگذره تو داری بزرگ و بزرگتر میشی و من دارم فرصت بودن در کنار تو رو روز به روز بیشتر از دست میدم. بلاخره یه روز میآد میری مدرسه،دانشگاه،ازدواج...دیگه مثل الآن نمیشه دائم کنارم باشی با این اوصاف حس قشنگی دارم،یه حس مادرانهخدارو شکرت بخاطر این حس.

181.gifعزیزم هر روز که میگذره چیزتازه ای به من یاد میدی،از اینکه همه رو دوست داری و محبتت و ابراز میکنی.از اینکه اوضاع هرجوری باشه تو میخندی و دوست داری اطرافیانت هم شاد باشند.از اینکه همه چیز این دنیای بزرگ با تمام جذابیتش برای تو حکم یه بازی و داره و...

عزیز دوست داشتنیم به وجودت افتخار میکنم و تا آخر عمرم کنارت میمونم تا هیچ وقت احساس تنهایی نکنی.بعد از خدا مامان زینب و بابا افشین همیشه مواظبت هستند049.gif

ادامه مطلب یادت نره      

عزیزم شما یاد گرفتی :

وقتی برات غذا میآرم به تقلید من غذاتو فوت میکنی تا سرد بشه.مامان فدای فوت کردنت بشه

هنوزم برای غذا خوردنت داستان داریم ما . نمیگم غدا نمیخوری،نه ! خدارو شکر در حد خودت غذامیخوری .ولی باید تمام ظرف های کابینت و بیاری پایین و کل آشپزخونه رو بهم بریزی تا غذاتو کامل بخوری(جدیداً یه قاشق بر میداری من که غذا میزارم دهنت شما هم به من غذا میدی

پسر باهوشم،شما سوت میزنی ! یه سوت کوچولوداریم و میدیم دستت و شما راه میری و سوت  میزنی.

گوشی تلفن و میذاری کنار گوشت و راه میری و زیر لب حرف میزنی

بازی این روزهات،به لطف باباجون مصطفی روشن و خاموش کردن لامپ ها مخصوصاً لوستر خونشونه که کونترول چراغ و میگیری دستت و هی روشن میکنی ذوق میکنی و خاموش میکنی ذوق میکنی.

 

جدیداً با شعر یه توپ دارم قلقلیه که خاله برای رهام میخونه هم میرقصی و در حال شیر خوردن اگه آهنگی بشنوی رقص شکم میکنی و با دستات بشکن میزنی.

 

مسواک زدنو دوست داری البته مسواک بابا افشین و بیشتر دوست داری و هر کاری میکنیم بیخیال مسواک بابا افشین بشی نمیشه.بابایی رفته یهمسواک قشنگ برات خریده امااااا شما فقط مسواک بابارو میخوای

علاوه بر هندوانه که در صدر میوه های موردعلاقته هلو و سیب هم دوست داری و مثل بابا افشین عاشق گوجه فرنگی هستی.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان تینا و رایان
30 مرداد 92 19:43
مادر بودن یک جور دلتنگی است

دلتنگی برای هر روزی که میگذرد و هر لحظه ای که از لی عقربه ها سر می خورند

لینکتون کردم با اجازه


خوشحالم کردی عزیزم

زهرا مامان امیرحسین
31 مرداد 92 22:44
دلنوشته زیبایی بود
انشاله که هیچ مامانی دجار روزمرگی نشه
برا آرتین گلم


الهام (مامان امير حسين)
1 شهریور 92 11:58
چه جالب!!
همه كاراش كپي كاراي پسر منه!!
اين فوت كردنشون منو ديوووونه كرده!
خدا پسرتو برات حفظ كنه و اميدوارم ساليان سال سايه ات بالاي سرش باشه...