تولدم
پروردگارا:
یک سال دیگر به من نعمت دادی تا بخندم؛ بگریم
شکرت کنم برای مادر و پدر نازنینی که دارم و دوستای عزیزم
شکرت کنم بخاطر باران بخاطر قلم بخاطر چشم و گوش و دست های زیبایم
و زیباتر از همه شکرت کنم بخاطر تپش های قلبم
قلبی که روح تو در آن دمیده که عاشقم میکند و گاهی چشمانم را تر
دلم چقدر تنگ شده بود ... برای خیلی چیزها...
فقط میگم خوشحالم که دوباره تونستم لحظه ای رو با یاد خدا پر کنم
خدایی که عاشقشم ... خدایی که هیچوقت تنهام نذاشته ...
خدایی که همه معادلات و پیش بینی ها رو به نفع ما تغییر میده
فقط برای اینکه بگه دوستمون داره و حواسش همیشه و همیشه هست به ما ...
خدایا شکرت به خاطر این همه خوب بودنت ... عاشقتم
تولدم مبارک
سلام کلوچه مامان ، امروز حالم خیلی خوبه ، آخه امروز روز تولدمه . وارد بیست و هشت امین سال زندگیم میشم . یعنی 28 تا بهار گذشت . سال گذشته فکر نمیکردم امسال روز تولدم،تو ، توی بغلم باشی و با هم عکس یادگاری بگیریم .
همیشه وقتی به روز تولدم نزدیک میشم خیلی ذوق دارم . دوست دارم روز تولدم طولانی ترین روز سال باشه ، دلم می خواد اصلا شب نشه و توی همون روز بمونم . نمیدونم چرا ولی این حس رو هر سال داشتم .
یه چیز دیگه ، هنوز تو تولد 20 سالگیم موندم ، اصلا فکر نمیکنم که دارم بزرگ میشم و سنم بالاتر رفته . هنوز اون حس و حال 20 سالگی رو دارم . البته این حس رو خیلی دوست دارم و بدم نمیاد که برای همیشه توی همون 20 سالگی بمونم .
راستی یه چیز دیگه ، خیلی ناراحت میشم اگه اونایی که ازشون انتظار دارم ، تولدمو فراموش کنن .