تولد سه سالگي

سلام اومدم ديدم دوماه ميشه چيزي ننوشتم و تلاشم و ميكنم كه يكم بيشتر بيام و از احوالاتمون بگم

ممنون از دوستاي خوبم براي تبريكاتون و پسر كوچولوي ماهم سه ساله شد

اين روزهاي گرم تابستون و پسر كوچولوي كنجكاو كه هر ثانيه من و با كاراش و حرفاش شگفت زده ميكنه منو به اين فكر ميبره كه بزرگ شدنهاي ثانيه اي اش و از دست ندم و تك تك لحظه هارو با هم حس كنيم و بچشيم گاهي اوقات عجيب دلم براش تنگ ميشه بزرگ شده خيلي زيااااد

استقلالش منو كشته واقعا كمتر كاري ميشه كه از من يا پدرش بخواد انجام بديم و انتخاب اولش تو خيلي زمينه ها خودشه و بعد ديگران از اين بابت خدارو شاكرم

تايم زيادي و كتاب ميخونه(عكس هاش.نگاه ميكنه و داستان ميگه)حافظه عجيبي داره و بيشتر حرف ها و قول هايي كه ديگران بهش ميدن و يادش ميمونه و حافطه تصويريش بسيار قويه و كوچكترين تغير تو محيط و پيدا ميكنه و اشاره ميكنه

از شيرين زبونيش بگم كه بيشتر از حرف زدن، مرد عمله و البته خوب ميدونه چجوري تقاضا كنه تا مورد پذيرش از طرف مقابل باشه(چند روز پيش براش كارتن گذاشتم از اونجا كه عاشق ديدن كارتنه گفت دست شما درد نكنه كه برام پپا گذاشتي مامان .من اينطوري بودم

يا مثلا وقتي تغيري تو خونه ميبينه و همه چيز خيلي مرتب و تميز سر جاشه ميگه واي اينجا چقدر قشنگ شده.اگر چيزي و نفهمه و اتفاقي براش قابل درك نباشه ميپرسه مثلا چي شد؟يا چي گفتي.چكار كرد وبارها و بارها همون سوال و تكرار ميكنه تا زماني كه من يه مدل قابل فهم براش بگم يه تمرين براي من كه بتونم يه حرف و با حالت ها و روش هاي مختلف بگم)

روزها و لحظه هايي داريم كه ميخواد حرف حرف خودش باشه وگاهي فرياد ميزنه و گاهي  با هم حرف ميزنيم و قرارهايي ميذاريم و به هر روشي  قرارهاي بينمون و اجرا ميكنيمو بسيار ديداريه مثلا وقتي ميگم فلان ساعت اينكار ميكنيم بايد تو دفتر بنويسيم و شكلش و بكشيمو از روي ساعت نشونش بديم و براي اين منظور يه ساعت كوچولو داره گهي مياره ميگه بهم نشون بده.

يه تخته وايت برد داريم (يار شفيق من تو اين سالها) اگر خواسته اي داشته باشه كه اون لحظه نتونيم عمليش كنيم  ميگه بريم نقشه اش و بكشيم ابراي اينكه يادمون بمونه چي ميخوايم و كلا زندگي كردن و ازش دارم ياد يمگيرم

گذشتن از سختي هارو از اين پسر كوچولو چه خوب اين مدت يادگرفتم و اينكه ميشه از هر اتفاقي درسي گرفت و اين امتحان كردن و حل مسئله براش اين روزها خيلي پر رنگه

علاقه شديد به آتش نشاني .بيل مكانيكي.كاميون و پليس داره و همه اينها به عنوان شغل آينده اش ميدونه

مدتي تخته اسكيت برد ميخواست و بلاخره به آرزوش رسيد و الان يه تخته داره.روزها ميبينم خودش داره تنها تمرين ميكنه كه باهاش راه بره و روش تعادلش و حفظ كنه

چالش جديدش سوئينگ خوردنه (لفظي كه خودش به كار ميبره منظورش با طناب از يك سمت به سمت ديگه تاب بخوره و داره تمرين ميكنه تا  طناب و نخ و .. گره بزنه (البته ما از سقف اتاقش يه طناب وصل كرديم و كلي باهاش از صبح تا بعد از ظهر درگيره )

خداروشكر به خاطر بودنش

و اما

جشن تولد آرتين:

جشن تولد آرتين و شمال برگذار كرديم با حضور بچه ها و كلي بهمون خوش گذشت

ما يه تولد بسيار ساده ساده گرفتيم و هدفم بيشتر بازي بچه ها باهم بود و خوشحاليشون و تو تولدمون از تجملاتي كه متاسفانه اين روزها به تولدهاي بچه ها هم كشيده شده خبري نبود

آن روز از ابتداي روز تا انتها آرتين حضور پرنگ داشت ، آرتين و پسر خاله اش رهام از صبح در حال تكاپو بودند و به قول خودشون كمك ميكردند و واقعا كمك كردند

آرتين درحال شستن بنر براي كار بارنگ و رهام شلنگ و ميگرفت تا آرتين دستهايش را بشوره

آرتين در حال رنگ كردن دومينوي سنگي

دومينو سنگي : بچه ها با توجه به رنگ سنگها هر دو رنگ و در كنار هم ميچينند و راهي درست ميكنند و با اين نيت كه بازيزماني كه كودكان تلاس ميكنند سنگهارو كنار هم بچينند و احتمالا تعاملي بينشان به وجود ميآمد و براي رنگ كردن سنگ ها از گواش استفاده كرديم و براي آرتين اينكه اين سنگ هارو رنگ كرده بود خيلي پر رنگ بود و به دوستاش سنگ هايي كه رنگ كرده بود و  نشون ميداد

ايستگاره رنگ

اين بخش با اين هدف طراحي شد كه بچه ها خلاقانه به پرداختن ايده هاشون بپردازندو يادگيري فعال براشون به وجود بياد از طرفي  بچه ها آزاد بودند كه انتخاب كنند روي چه ميخواهند نقاشي بكشند كاغذ.بنر و يا سيني آرد و آب .رنگ هايي كه در ظرف اي سس ريخته شده از تركيب آرد سفيد (آرد نشاسته هم ميشه )و آب جوش و رنگه كه غلظت اون كاملا دل بخواه و چشميه و بعد از اينكه آرد و آب باهم كاملا تركيب شدند و آرد حل شد، رنگ خوراكي و باهم مخلوط ميكنيم  (پيشنهاد من اينه كه مقدار دو قاشق آرد و با سه چهارم ليوان مخلوط كنيد و بعد اگر لازم بود  آرد يا  آب اضافه كنيد )

در اين ظرف رنگ هم مقداري رنگ خوراكي و آب و قاطي كردم و داخل ظرف تخم مرغ ريختم و قطره چكون و سرنگ وسايل اين بخش از كار با رنگ بود

آرتين پرتقالي برداشت و زد داخل رنگ و خطي كشيد و به صدرا گفت ببين با اينم ميشه

پرتاب توب

سطلي آورديم و توپي و كودكاني كه بايددر صف مي ايستادن تا بتوانند توپ را پرتاب كنند و مادران و مادر بزرگ هايي كه به كمك كودكانشان آمدند تاباهم توپ هارا گل كنند

رقص در باد

به شاخه هاي خشك يك ريسه طلايي و نقره اي وصل كردم .بچه ها يك دايره درست كردند و  تو اين بازي بايد دقت ميكردند كه  ر اهنما چه ميكند و حركات دست و بدن راهنما را تكرا ميكردند ايتدا يكبار به عنوان راهنما حركاتي انجام دادم وبچه ها به نوبت هركدامشان راهنما ميشدند و حركاتي انجام ميدادن تا ديگر بچه ها آن را تقليد كنند راهنما ازاينكه دوستهايش از اوتقليد ميكنند احساس رضايت ميكرد و در كنار آن اينكه همه بچه ها ميتوانستند راهنما باشند براشون يه حس آرامشي ايجاد شده بود كه نوبتي ميتوانند فعاليت را انجام دهند

خمير بازي

تعداد بچه ها زياد بود و وسايل محدود اما با يكم گفتمان چالشي بين بچه ها به وجود نيامد و بچه ها شروع به ساخت و ساز شدن

بعد از اتمام كار از بچه ها خواسته شد در صورت تمايل سيني هاشونو و چيزي كه با خمير درست كردند و به بقيه نشون بدن و بگن چي درست كردند و اينكار باعث شد بچه ها باهم حرف بزنند و از هم ياد بگيرند

پ.ن:دستور خمير بازي (آرد ۱ پیمانه یا ۱۲۵ گرم.آب ۱ پیمانه یا ۲۴۰ میلی لیتر.نمک ۱/۲ پیمانه یا ۱۳۰ گرم.روغن مایع ۱ قاشق غذاخوری.کرم تارتار ۱ قاشق غذاخوری(كرم تارتارتو مغازه هاي لوازم قنادي فروشي دارن )

همه مواد را با هم مخلوط کنید و روی شعله متوسط گاز بگذارید. با قاشق هم بزنید. خیلی زود آب جذب مواد می شود و خمیر شروع به سفت شدن می کند. زمانی که خمیر شما به راحتی از دیواره ظرف کنده شود و هیچ نقطه ای خیس و چسبناک نباشد خمیر شما آماده است. ( حدودآ ۳ تا ۵ دقیقه زمان میبرد )خمیر را کنار بگذارید تا کمی سرد شود و بعد آن را ورز دهید. در این مرحله رنگ خوراکی را هم اضافه کنید و خمیر را ورز دهید تا رنگ خمیر یکدست شود من هميشه خودم و آرتين خمير بازي و درست ميكنيم از اندازه زدن وسايل مورد نياز تا هم زدنش و رنگ كردن و .. همه ارتين كمك ميكنه )

آب بازي

آب بازي بخش شاد و پر جنب و جوش تولد

 بطريهاي آب كه روي درشون چندتا سوراخ بود كار آب پاش و براي بچه ها انجام ميداد و وقتي بچه ها آب بطريهاشون تموم شد دوباره خودشون پر ميكردن

بازي با راكت مامان ساز

با ظرف يكبار مصرف و تكه اي چوب و چسب راكت هايي درست كردم وقتي آنهارو به بچه ها دادم بچه ها پرسيدن خاله اين چيه گفتم وسيله اي براي بازي دوست داريد باهاشون چكار كنيد و چه بازي كنيد؟ يكي از بچه ها خودش و باد زد و گفت اين باد بزنه . و نهايتا يكي از بچه ها بادكنكي كه آنجا بود و با راكت شروع كرد جابجا كردن وبا آمدن بادكنك هاي بيشتر  بازي دسته جمعي بچه ها شروع شد كه بچه ها تلاش ميكردند بادكنك ها زمين نخورد

و نهايت هم كيك و بچه ها

روز خوبي بود من به شخصه بهم خيلي خوش گذشت خداروشكرت

بیوگرافی