آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

پروژه سيب

1393/11/8 13:11
4,272 بازدید
اشتراک گذاری

اين فعاليت يكروز من و آرتين براي شناخت سيب بود و اين فعاليت همچنان درحال ادامه است و اين بخش از فعاليت ها با هدف يادگيري فعال بيان شده آرتين با تجربه كردن و شركت در تجربه هاي عيني با اجزاي سازنده ميوه سيب آشنا ميشود ..

بررسي دانسته هاي آرتين از سيب

من: مامان برام يه سيب ميكشي

آرتين: سيب دايره است من: اون نقطه هاچيه؟ آرتين:برگشه

 

*فعاليت1(شناخت دانه)

با برشي طولي از سيب آن را به دوقسمت تقسيم كردم

با نوك چاقو پوسته روي دانه سيب و برداشتم و گفتم آرتين اين چيه مامان

گفت تخمشه

من چكار كنيم با تخمش اگر بكاريم فكر ميكني درخت سيب در مياد.آرتين آره

من : شب بابا افشين اومد بريم تخم سيب و بكاريم

آرتين با چاقو تخم سمت ديگر را در آورد و گفت مثل دوخ ميمونه(من اينطري شنيدم)گفتم دوغ؟گفت نه دوخ و وقتي ديد من متوجه حرفش نميشم دويد سمت اتاقش و كتاب دايره المعارف حيوانات و آورد و عكس جغد و بهم نشون داد و گفت دوخ ميمونه گفتم آره من تاحالا توجه نكردم به نظر منم شبيه

 

*فعاليت 2( توصيف ارتين از مزه و طعم و بافت )

آرتين نصفه سيب و دستش گرفت وگفت بِكنم

 گفم يعني چكار كني؟

دوطرف سيب و دستش گرفت و فشار داد اما نصف نشد و گفتم صفته نه از چي ميتوني استفاده كني براي نصف كردنش؟

رفت و چاقو آوردو گفت از وسط نصف كنم و شروع كرد از گوشه سيب به خورد كردن سيب

گفتم مامان اينجا وسطشه و گفت نه و گفتم كجا وسطه و دستش و گرفتم بردم سمت وسط سيب و شروع كرد به خورد كردن سيب

از آنجا كه اولين بار بود به اين طريق با چاقو كار ميكرد براي حفاظت از انگشتانش برش هاي نازك به سيب ميزد و گفت دنبال تخم ميگردم و سيب و خورد خورد كرد و گفتم چه برشهاي باريكي زدي با مزه شون و بچشيم و يكي از برشهارو خوردم و اونم خورد و گفت شيرينه و تكه نازكي از سيب و دادم دستش . گفتم چه حسي داري وقتي بين انگشتات نگه ميداري و فشار داد تو انگشتاش و به دليل نازكي له شد و گفت نرمه و گفتم مثل چي ميمونه چيزي نگفت و به برش زدن ادامه داد و گفتم به نظرم مزه سيب يكم ملسه هم ترشه هم شيرين و بافتشم اون برشهاي نازكت پفكي و  نرمه اما اين برشهاي زخيم و كلفتي كه تو اين تيكه ها دادي خيلي سفتن و به اين راحتي ها تو انگشتامون له نميشن 

بخشهايي از پوست و با انگشتاش كند و گفتم ميدوني اسم اين چيه گفت پوستشه


آرتين نام هر بخش را ميدانست فقط برايش شاخه يا چوب متصل به سيب نامي نداشت و پوست و به عنوان نام برايش انتخاب كرده بود

من سعي كردم شنونده باشم هرچند در بخش آخر به توصيف پرداختم و يكم دنبال ارتقا هدف ارتباطات بودم

فعاليت هايي در رابطه با شناخت بيشتر اجزاي سيب

*چاپ سيب:

سيب ديگري و برش عرضي دادم آرتين كه نگاه كرد گفت مثل گل ميمونه و گلبرگ هاي گل و شمرديم و بالاي هر گلبرگ يه گلبرگ ديگه خيلي كمرنگ تره

به آرتين گفتم ميخواي ببيني چاپ با سيب چطور ميشه اين گل تو كاغذم درست ميشه،ببين برشي كه از طول به سيب ميديم با برش عرضي فرق ميكنه تو گفتي سيب گدايره است پس چرا اينطوري ميشه،  بيا يه كاغذ كادو با سيب درست كنيم و رنگ و سيب و در اختيارش قرادادم رنگ قرمز برش طولي سيب رنگ سبز برش عرضي

*درست كردن سيب با كف دست

كف دستش را با رنگ قرمز رنگ كردم و انگشت شستش را سبز اينكارم باعث شد كلي خنديد و روي كاغذ چاپ دستش و گرفتيم و يك برگ و شاخه با كاغذ رنگي درست كردم و به آرتين دادم گفتم اين سيب كوچولو رو كامل ميكني برگ و شاخه و كجا بذاريم و جاي خودش چسبوند و اينم نتيجه كار

 

*درست كردن سيب

با كاغذ رنگي حالت سيب و در آوردم وروي تكه اي از برگه مات كنده شيشه زدم  كاغذ رنگي هارو دادم تا برام با قيچي تكه كنه و چند دقيقه اول كاغذهارو با قيچي خورد كرد و بعدبا دست پارشون كرد و تكه هارو با شاخه و برگ گذاشتم كنارش و ازش خواستم تا سيب و تكميل كنه و البته  براش توضيح دادم كه اول برگ و شاخه و بچسبون و بعد تكه هارو كاغذ .اضافه هاي دور كارهم با كمك پدر قيچي كرد (نقش پدر فقط نگه دارنده بود )


اين فعاليت ادامه داره....

پسندها (2)

نظرات (11)

مامان كيان
9 بهمن 93 8:06
آخ جون این جمعه هم یه فعالیت جدید داریم عزیزم نگاه کن با اون دستای کوچولوش چطوری داره سیبو میبره. مامان زینب عزیز یه سوال دارم این برنامه مال یک روز پشت سرهمه؟ و در کل چقدر وقت برد آخه کیان این همه نمیشینه پای یه کار
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
نه پشت سر هم نبود تو شش ساعت فعالیت انجام دادیم مهم برام این بود براش حساسیت ایجاد بشه تو سیب و گفتم ادامه هم داره
محمد
9 بهمن 93 10:30
بروزم
مامان زهره
9 بهمن 93 23:25
خیلی خوب بود حالا من این کار رو با پرتقال انجام دادم البته نه به این کاملی خوبی کار شما اینه که ارتین میتونه حرف بزنه و حس میکنم تو کارا صبور تره دخملی ناز من هم حرف نمیزنه هم اینکه در خلال کار بازیگوشی های خودشو داره و همون کاری که دوست داره انحام میده منم میزارم همون مقصودی که خودش دنبال میکنه انجام بشه
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
دوست دارم تجربه پرتقالیتونو بخونمما پروژه طی شش هفت ساعت انجام دادیم با فاصله و اینکه دقیقا منم میگردم بازی هایی و پیدا میکنم که تو رنج کارایی که آرتین دوست داره فعالیت داشته باشه
حورا مامان مقداد
9 بهمن 93 23:43
بسیار عاااااالییییییییی
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان محمد
10 بهمن 93 1:50
سلام دوست عزیز دست مریزاد اولاً صبر وحوصله شما قابل تقدیره در ثانی پسر گلتون چند سالشونه واینکه آیا این توضیحات رو واقعا ضروری میدونید
مامان محمد
10 بهمن 93 1:54
سلام دوست عزیز صبر و حوصله شما قابل تقدیر ه دست مریزاد اولاً پسر شما چند سالشونه ثانیا آیا این همه توضیح رو ضروری می دونید
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
آرتین دوسال و هفت ماهشه از توضیح منظورتونو نمیفهمم اگر توضیحات از صحبت کردنامون که مینویسم ،من مینویسم تا دوستان با مدل صحبت کردنم با آرتین آشنا بشن اینکه آرتین و به فکر ببرم مثلا مهارت های ریاضی و چطور میارم تو بازیهامون و .. اگر موضوع کل پروژه است و کارهایی که انجام میدیم با این کارها کلی اهداف رشدی برای پسزم رقم میزنم مثل حساس شدن به محیط اینکه مثلا با یه وسیله که همیشه میبینه چقدر کارهای متفاوت انجام میشه داد و یا هدف ارتباطات کلامی و من میبینم واقعا آرتین و من چقدر میتونی باهم ارتباط کلامی بگیریم و ...
فهیمه مامان فاطمه
12 بهمن 93 14:31
مثل همیشه عالی بود . منتطر بقیه اش هم هستیم
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
ممنون عزیزم
مامان زهره
13 بهمن 93 15:44
زینب جان منتظر بقیه پروژه سییب هستم راستی پروژه پرتقال من به کاملی پروژه شما نیست مرسانا خانمی در این جور زمینه ها خیلی استقبال نمیکنه اون اهدافی که مد نظر منه پیش نمیره به قول شما میگردم ببینم چه بازی با روحیات دخملک من سازگاره . حالا انشالله میزارم شاید کسی تونست بهتر اجراش کنه و منم مستفیض بشم
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
سلام چشم به زودی بقیه تجربه هامون و میذارم و امیدوارم موفق باشید در همه فعالیت هاتون
شادی
20 بهمن 93 13:02
سلام پروژه سیب خیلی جالب بود. مخصوصا "دوخ". ذهن باز بچه ها واقعا تحسین برانگیزه و به ما یادآور میشه که چقدرررر کلیشه ای فکر می کنیم. ببوسش گل پسری رو.
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
ممنون
لیلا مامان پرنیان
8 اردیبهشت 94 12:13
خیلی جالب بود ، حتما با پرنیان انجام میدم
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
ممنون