آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

بازي بازي تند تند بازي(گِل بازي)

1393/6/22 18:07
1,499 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزيز دل مادر روز پيش كه مامان مهمون داشت و براي اينكه تو تايم غذا درست كردن من شما حوصله ات سر نره و احتمالا كار خطرناكي انجام ندي گل رس و برات اوردم و دادم تا بازي كني اولش دلت نميخواست بهش دست بزني و وقتي نشستم كنارت و شروع كردم تو دستم نرمش كردن و بهت گفتم امروز گل بازي كنيم شما هم شروع به بازي كردي

 

بعد از يكم ورز دادن گل، پاشدي از روي گل ها راه رفتن براي اينكه يكم بيشتر زمان داشته باشم براي اتمام كارهام گفتم مامان ميتوني طوري بيايستي كه فقط اثر انگشتاي پاهات باشه روي گل .تنهايي برات سخت بود بيايستي دستت و گرفتم و ديدين اثرانگشتات باعث شد بخواي كف پاهاتم  ببيني اما گِلمون كم بود بعد مقداري گل اضافه كردم و با كمك هم صافش كرديم و رفتي روي گل ايستادي و اثر  كل پاتو نگاه كردي همينطور اثر انگشتاي و كف دستت و چك كردي

 بعد گفتم ميخواي ببينيم اثر پاي حيوانات چطوره ؟

 

بهت گفتم برو عروسك حيوانات و بيار (منم تو اين فاصله دوربينم و آوردم) رفتي عروسك خرس و پروانه ات و آوردي من منظورم اينها نبود و جمله ام و درست بيان كردم ،گفتم ميخواي حيوانات پلاستيكتو بياري و ببينم پاهاشون باهم فرق ميكنه يا نه آدرسشو دقيق تر گفتم (كمد بزرگ طبقه دوم ته كمد)

شما دويدي به سمت اتاقت و تا بياي گفتم ميخواي مامان بياد كمكت كنه گفتي نه خودم خودم و پيداشون كردي و آوردي(چون ته كمد بود بقيه وسايل و ريختي تا اونهارو بياري)

بعد ازديدن  اثر پاي حيوانات خواستي همه و تو گل جابدي كه نشد و كلي سرگرم شدي و بعد براي شستنشون رفتيم حمام

ميخواستم يكم تفاوت ايجاد كنمآرام

توي لگن پودر صابون ريختم و يك آب و همزن و دادم دستت و گفتم هم بزن و همينكه هم ميزدي باهم حرف ميزديم و خودم هم كمكت كردم تو هم زدن وشما شير آب و باز كردي و فشار آب باعث شد كف بيشتري توليد بشه و هي شير آب و باز ميكردي وقتي من تذكر ميدادم كه آب تموم ميشه و كمبود آب داريم ميبستيشچشمک

 سنگ هاتو كه قبلا رنگ كرده بودي آوردم بشوري و رنگ مايع كفيمون عوض شد و بعد با بشقاب آب وكف ميريختي بيرون

من  حيوانات و ريختم تو لگن و يكم شستيمشون شما دوباره سعي كردي با بشقاب آب و بريزي بيرون اينكار با وجود حيووناي پلاستيكي سخت شده بود و با هم زن امتحان كردي نشد و بعد يكي از حيوناپاش گير كرد به همزن و خوشت اومد و شروع كردي حيوناي كوچولو رو با همزن بياري بيرون و چندتايي و آوردي و بقيه و با دست آوردي بيرون و بعد هم يكم ديگه بازي كردي و آب و دوباره ريختي بيرون و با آبكشيدن حيوانات و دست و پاهامون بازي ما تمام شد(كل بازيون دوساعت و نيم طول كشيد)

 

پسندها (3)

نظرات (3)

نیکو مامان محمد امیر
23 شهریور 93 19:08
چه حالی کرده آرتین خااااااااااااااااااااان ما هم خوبیم شکر خدا
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
خدارو شکر
مامان زهره
28 شهریور 93 14:37
مثل همیشه عالی بود خیلی خوبه ارتین به گل و رنگ بازی علاقه داره من دائما باید دنبال بازی باشم که به دست دخملی چیزی نچسبه و توش اب حتما موجود باشه تازه وقتی تو ظرف اب چیزی مثل عروسک و غیره باشه مرسانا خانم با عصبانیت پرت میکنه بیرون بچه ام فقط خود اب خالی رو می پسنده رنگ انگشتی و ابرنگ و گواش رو هم یک خورده به نوک انگشتش میزنه بعد دوست داره بماله به موهاش
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
آرتین گل و اولش تمایل نداشت چون چسبندگیش بالاست اما وقتی من شروع کردم به بازی اونم شروع کردمیتونی خاک بازی کنه و یا باهم گل بکارید و ...
مامان مهری
30 شهریور 93 9:40
مثل همیشه عالی بود. خیلی ممنون.... خدا آرتین رو براتون حفظ کنه ... ان شاله که موفقیت و خوشییش رو ببینی... روزی باشه که اسمش به عنوان یکی از دانشمندان ایران زمین در تاریخ ثبت بشه.
زینب (مادر آرتین)
پاسخ
متشکرم انشالله هر چه خیرماست پیش بیاد