آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 20 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 28 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

صحبت های پسری

1392/6/2 14:40
667 بازدید
اشتراک گذاری

                                                                                                  

                                           

آرتین من ،

چقدر زود بزرگ میشوی،این همه شتاب برای چیست؟

برایم هیچ لذتی بالاتر از دیدن موفقیت و بالندگیت نیست

تمام تلاشم بر این است که از تو جا نمانم ،من لحظه لحظه با تو بودن را نفس میکشم .من مادرانه هایم را برایت به یادگار میگذارم و همیشه دوستت خواهم داشت.

 بدو برو ادامه مطلب

وقتی کسی در میزنه کامل و بدون نقص میگی در و زود از جات پامیشی میری سمت در که بازش کنی.کوآلای من عاشقتم.

از راه پله میریم پایین قبلاً تو خونه بهت میگم بریم پایین پیشه عمه مریم و شما میری سمت در و محکم میزنی به در و میگی دَدَدَدَدَ حتماً باید دنپاییتو پات کنم و بغلت میکنم بریم پایین تو راه پله میگی عمممممه (با یه لهجه خاص و روی حرف م تاکید میکنی)میرسیم دم خونه مامان جون اینا عمه که در و باز میکنه دیگه هر چی بهت بگم بگو عمه نمیگی(آخه به هدفت رسیدی و عمه جونو دیدی)

امروز داشتیم باهم تو اتاقت بازی میکردیم که توجهت به درِ اتاقت جلب شد و وقتی پشت درو دیدیو با خوشحالی اومدی سمت من و اوه اوه میگفتی(جدیداً وقتی چیز تازه ای کشف میکنی میدویی سمتم و اوه اوه میکنی که من با تو بیام  و اون کشف تازه رو ببینم)بعد که به من رسیدی گفتی عس و من که از قبل عکس های ماه های فبلتو پشت در چسبونده بودم و منتظر یه فرصت خوب برای نشون دادنش به شما بودم گفتم آرتین اینا عکسای آرتین جیگره ،عکس های شماست همینطور که من آرتین آرتین میکردم و عکس هارو نشون میدادم  و داستان هر عکس و برای شما میگفتم شما گفتید:آریین همون آرتین خودمون و من کلی ذوق کردم که پسر شیرینم اسم خودشو میگه...

کلمه کو به معنای کجا رو خیلی واضح و خوب بیان میکنی و هر وقت بهت میگم آرتین فلان چیز کو شما هم میگی کوووووووووو تا اون جسم مورد نظرو پیدا کنیم؟

دیشب بابا افشین پک حیوانات جنگل و برات گرفته و من ببر و در آوردم و بهت میگم این چیه با کلی ذوق و دست زدن میگی ببر.صبح پا شدیم بهت میگم آرتین ببرت کو برو ببرت و بیار برام اول به عکسی که با ببر انداختیم اشاره میکنی و بعد بلند میشی میری ببر پلاستیکیتو میاری میدی دستم.(منم کلی بوست میکنم و برات غش و صعف میکنم)

وقتی داری بازی میکنی و حواست نیست صدات که میزنم میگی چی اِ اِ (به معنی چکار داری یا بله )که منم در جوابت بهت میگم آرتین چیه نه ،بله و شما میگی بله ... 

فی  = فیل

آرتا   = آرسام

پا     = پا

تو خونه هی راه میری بابا افشین و صدا میزنی و میگی افین افین(من بابا افشین و افشین صدا میزدم و شما هم فکر میکنی باید اینطوری صداش بزنی ) آنقدر بابایی صداش میزنی که نگوووووو برای انجام هر کاری از بابایی با صدا زدنش اجازه میگیری و اونم باید هر 1000 دفعه صدازدن وبا بله و جانم و ... جوابت بده-من عاشق جفتتونم-

ایهایی که نوشتم بخشی از کلمات جدیدت هستند بقیه مواقع هم از زبان ایما و اشاره برای رسوندن منظورت استفاده میکنی،من فدای حرف زدنت بشم مادر

آرتینم،

اگه تو نبودی من اینی نبودم که الان هستم.

شاد و با انرژی و با اعتماد به نفس.

خدا تو رو برای من همیشه نگه داره و آرزوی من رو برآورده کنه: همه ما عاقبت بخیر بشیم و صحیح و سلامت زندگی پر از موفقیت داشته باشیم.البته برای تمام بیمارها هم آرزو بهبودشو نو دارم.

آمین

 Bild

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله ی آریسا
2 شهریور 92 11:25
آرتا = آرسام ؟؟؟؟؟؟؟
ای جوووووووووونم شیرین زبون


آره عزیزم نمیدونم چه ربطی داره اولش میگفت آرس الآن صداش میزنه آر تا
مامانه بهار
2 شهریور 92 17:41
آفرین گل پسررررررررررررررررر



امیدوارم خدا واسه مامان و بابا حفظت کنه.



ممنون خاله جون
مامان آنیل
3 شهریور 92 19:03
آخی جونم قربون شیرین زبونی هات ماشالا هزار ماشالا
متنتون هم زیبا بود مامانی


ممنون عزیزم،شما لطف دارید