آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

عکس..

دیروز 22/اردیبهشت گوگولی مامان برای اولین بار سوار سرسره شدی اصلا نمی ترسیدی و از اینکه یه تجربه حدید داشتی کلی تعجب بودی... فدای اخمت بشم ...
24 ارديبهشت 1392

عکس..

چه پسر آقایی فدات بشم ،شیرینم اینم چنتا عکس از چهل روزگی آقا رهام منم کیک میخوام آرتین و پانتا مثلا کلاه براتون گرفتیم از اونجایی که جفتتون کلاهارو خوردین مجبور شدیم کلاه ها رو قایم کنیم. با من دوست میشی ...
18 ارديبهشت 1392

این روزها...

عزیز دلبندم من و بابا افشین از اینکه تو را داریم خیلی خوشحالیم و روزهای خوبی رو باهم میگذرونیم و خدارو واسه این آرامشی که تو زندگیمونه هزار مرتبه شکر می کنیم...دلبندم بزرگ شدنت و میشه احساس کرد دیگه اون بچه کوچولو و بی تجربه نیستی و هر روز تو خونه کلی واسه خودت با غلت زدن میگردی و به تمام وسایل دست میزنی و تجربه کسب میکنی... در آوردن صدای وسایل دورو برت بازی این روزای من و شما شده ،شما با یه قاشق چوبی شروع میکنی روی وسایل مختلف میزنی و از اینکه صداهای مختلف میدن تعجب میکنی و بعد یه لبخند از روی رضایت میزنی و از اینکه میتونی صداشون در بیاری خوشحال میشی...هر چی که برای اولین بار بهت میدم و ابتدا میزاری تو دهنت و بعد از کلی گاز کرفتن اون ش...
2 ارديبهشت 1392

سفر شمال...

  من و تو و مامانی و بابا افشین 5 شنبه ظهر به سمت شمال رهسپار شدیم و شما کل مسیر و تا شمال با مامانی بازی کردی اصلا نخوابیدی...هوای شمال عالی بود بوی عطر بهار نارنج آدم و مست میکرد شکوفه ها باز شده بودن و کلا بهار و میشد حس کرد و این مسافرت برای ما که تمام عید و تهران بودیم کلی انرژی مثبت همراه داشت،البته به شما هم کلی خوش گذشت با بودن بابایی و مامانجون... آرتین و خونه دختر عمه فرزانه... حیاط خونه بابابیی...   آرتین لب دریا(کلی چیزای جدید تجربه کردی)... برای اولین بار روی ماسه های لب دریا ایستادی(تعجب کرده بودی و هی انگشتاتو تکون میدادی) در حال تماشای دریا ...
26 فروردين 1392