فصل پائيز
اين فصل و تازه دارم در كنار آرتين براي اولين بار حس ميكنم و خدارو شكر ميكنم فرصت كشف يكي ديگه از نعمت هاشو بهم داده. تو اين چند روزه يكسري فعاليت انجام داديم از جمع كردن برگ گرفته تا ديدن رنگ هاشون و توصيف برگها و اينكه از يك درخت چقدر برگا ميتونه متفاوت باشه تو توصيف هامون از كلمات (زردی- سرخي -خشکی- کوچکی- بزرگی و شکل آنها -رنگهاي قهوه اي.زرد.قرمز.نارنجي.صداي كلاغ .رگ برگ . صاف چروك .پلاسيده و نم خورده . .. ) ماجرا از اونجا شروع شد كه باهم بيرون بوديم و شما تو بغلم كه يه برگ از درخت افتاد روي صورت شمابا تعجب بهم گفتي مامان و بالاي سرت و نگاه كريدي و يه نگاه به برگ دستت و يه نگاه به درخت هاي بالاي سرت و گفتي اون بود گفتم اره...