آماده میشیم برای استقبال از بهار(2)
پسر عزیزتر ازجانم سلام این روزهای پایانی سال 94 برای من و تو پراست از تکاپو در کنار هم منتظر اومدن بهاریم بهت گفتم آرتین میدونی چند روز مونده تا عید نگاه به تقویم کردی گفتی هفتا گفتم آره عزیز جان گفتم یادته رفتی توچال آدم برفی ساختی میشه یکیشم برای من نقاشی کنی ؟و شما هم یه ادم برفی کشیدی اینم چشم و دهن و شال گردنش و گفتم پیشنهادم اینه که آدم برفیتو 7قسمت کنیم و هر قسمت یک روزه ما اخر هرروز یک قسمت و ببریم تا اینطوری وقتی فقط کله آدم برفیمون موند بهار میاد و عید میشه اما شما گفتی نمیخوام گفتم نمیخوای اینکارو بکنی ا اینکه نمیخوای آدم برفیت خراببشه؟میخوای من یه آدم ...