آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

چند روز گذشته

1-خونه خاله مائده روز یکشنبه به همراه مامانی رفتیم خونه خاله مائده و آقا آرتین کلی با اسباب بازیهای پسر خاله بازی کرد و اونارو از نویی در آورد .اون روز یه نی نی دیگه هم اومده بود .پانته آ خانم که دو ماه از آرتین کوچکتره با مامانش مهمون خونه خاله مائده بودن و آرتینم که از شلوغی خوشش میآد کلی تو اون جمع بهش خوش گذشت..اینم عکس آرتین و پانته آ خانم   2-تبریک یلدا یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک! اینم تبریک شب یلدا با 8روز تاخیر...شب یلدا خانواده خودم و بابا افشین و عمو ایمان و دعوت کردم...
6 دی 1391

آرتین و کیک 6 ماهگی

  شب ماه گرد تولدت که 6 ماه ت تموم میشد ما خونه باباجون صفایی بودیم .پا گشای پسر عمه بابا افشین بود تقریبا تمام فامیل جمع بودن ... ما هم کیک گرفتیم اینم عکسش .   جیگرم کیک و که دیدی به سمتش شیرجه زدی البته فقط انگشتات یکم از کیک و خراب کرد جیگری.. ...
21 آذر 1391

واکسن 6 ماهگی

دیروز صبح با بابا افشین بردیمت خانه بهداشت واکسنتو زدیم ،دیگه مطمئن شدم آستانه دردت خیلی خیلی بالاست پسرم خانم دکتر اولین واکسن و که به پات زد فقط چند ثانیه گریه کردی به فاصله این که دومین آمپولو بزنه ساکت شدی و برای دومین واکسنتم فقط زمانی که آمپول تو پاهای نازت بود گریه کردی و بعدش که بغلت کردم بریم خونه انگار نه انگار که آمپول زدی و واسه بابایی میخندیدی ،خدارو شکر تب نکردی و البته بعضی وقتا یکم  بی حوصله میشی ولی وقتی بلندت میکنم میریم تو اتاقت همون آرتین شیرین و دوست داشتنی خودم میشی که با خنده هات دنیا رو بهم میدی گلم تا بینهایت دوستت دارم.     توانایی هات در این روزها: من به روزهای پشت سر گذ...
19 آذر 1391

6 ماهگی

6ماهگیت مبارک پسرم الآن دقیقا نیم سالت شده سبد سبد برات آرزوی خوشبختی میکنم ...   آرتین نازم ۶ ماهگیت مبارک. مامانی وجود نازت آرامش خاصی بهم میده. نیم سال از اومدنت گذشته و من تو این ۶ ماه با نفسهات زندگی کردم.وقتی کنارم خوابیدی چهره معصومت دلمو آروم میکنه. الهی فدای خنده های نازت بشم.محاله کسی باهات حرف بزنه و تو اون خنده های شیرینت رو تحویلش ندی. وای که اگه باباجون از کنات رد بشه و حواسش نباشه یا بغلت نکنه اونوقته که چنان سر و صدایی به پا میکنی که بیا و ببین،تو عاشق بابا افشینی . عسلم ،شیرین ترین تجربه زندگیم از تو ممنونم به خاطر شادی که به زندگی ما بخشیدی و خدا را شاکر برای این م...
18 آذر 1391