آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

بدون عنوان

سلام پسر نازنينم چندروز پيش دوتايي تصميم گرفتيم بريم پارك پليس(فلكه چهارم تهرانپارس) طبق معمول هميشه راه رفتن تو محيط پارك و كنكاش و جستجو در اطرافت و به بازي تو بخش كودكان و تاب و سرسره ها ترجيح دادي و فقط يك سرسره سوار شدي و راه افتادي تو پارك  پريدي تو گل و براي اينكه كفشت تميز بشه اول پاتو كردي تو آب استخر و بعد روي چمن ها پاتو كشيد اما گل ها هنوز روي  بخشي از كفشت باقي مونده بود و شلنگ آب و گرفتي و با فشار آب كفشت و تميز كرد ي و بعد شروع كردي به بالا و پايين آوردن دستت و ارتفاع آب و نگاه ميكردي چندتا گج تو كيفم بود و بهت گفتم دلت ميخوا...
21 مرداد 1394

چسب زخم

ما مدتي پيش به همراه آرتين تو جلسه اي تو هم نوا شركت كرديم كه مستند چسب زخم كار آقاي آرش رئيسيان و نمايش ميدادند و  آرتين  با ديدن فيلم بهم گفت منم ميخوام چسب زخم رنگ كنم ماهم اومديم خونه ويه بسته چسب زخم در اختيار پسرمون قرار داديم و دوربين به دست نشستيم و هنر نمايي آقازاده و ثبت كرديم ادامه مطلب هنرنمايي آقا پسر از مدل دست گرفتن پالت وجديدت در  رنگ آميزي چسب زخم ها ميتونستم بفهمم كه چقدر براش اين كار مهمه اينم چسب زخم هاي رنگ شده پسر كوچولوي ما ...
24 تير 1394

تولد سه سالگي

سلام اومدم ديدم دوماه ميشه چيزي ننوشتم و تلاشم و ميكنم كه يكم بيشتر بيام و از احوالاتمون بگم ممنون از دوستاي خوبم براي تبريكاتون و پسر كوچولوي ماهم سه ساله شد اين روزهاي گرم تابستون و پسر كوچولوي كنجكاو كه هر ثانيه من و با كاراش و حرفاش شگفت زده ميكنه منو به اين فكر ميبره كه بزرگ شدنهاي ثانيه اي اش و از دست ندم و تك تك لحظه هارو با هم حس كنيم و بچشيم گاهي اوقات عجيب دلم براش تنگ ميشه بزرگ شده خيلي زيااااد استقلالش منو كشته واقعا كمتر كاري ميشه كه از من يا پدرش بخواد انجام بديم و انتخاب اولش تو خيلي زمينه ها خودشه و بعد ديگران از اين بابت خدارو شاكرم تايم زيادي و كتاب ميخونه(عكس هاش.نگاه ميكنه و داستان ميگه)حافظ...
17 تير 1394

نمايشگاه كتاب94

نمايشگاه كتاب اگر چه رفتنش و خريد كتابهايش براي من به شخصه خيلي لذت بخشه و سه سال گذشته فقط در بخش كودك،تمام پولهام تمام شده  اما اگر امكان آمدن به آنجا برايتان ميسر نيست به نظرم خودتون و به زخمت زياد نندازيد ،فكر نكنيد چيز خاصي را از دست داديد من تايم زيادي تو نمايشگاه نميتونم بمونم و معمولا كل خريدهامو تو سه يا چهار ساعت  از وقتي از خونه ميرم بيرون تا برميگردم انجام ميدم و تنها راز اين سريع خريدنم اينه كه  1- از قبل كتابهاروخوندم و يه اشنايي باهاشون دارم (تو مغاه وقتي ميريم براي آرتين كتاب بخريم،خونه اقوام و دوستان وقتي ميريم،هرجا كتابي مربوط به كودك باشه ميخونم .. ) خواندن كتاب ها قبل از خريد خيلي خوبه اينكه...
21 ارديبهشت 1394

معرفي كتاب

سلام ارديبهشت آمد و اولين چيزي كه تو اين فصل به ذهنم ميرسه نمايشگاه كتابه و من اين روزها در تكاپوي تهيه ليست براي خريد كتاب براي آرتينم از اونجا كه دوستاي گلم و خواننده هاي خوب وبلاگ ازم خواستند قبل از نمايشگاه ليست بذارم اين  ليستي كه  قصد خريدشونو دارم و اينكه چقدرشون تو نمايشگاه هست و من ميتونم پيدا كنم و خدا داند البته بعضي از كتابهارو هنوز نرسيدم از نزديك ببنم و بخونم ببينم براي پسر مناسب هست يا نه . پ.ن:من بيشتر كتابهارو قبل از خريد ميخونم و به لطف مغازه كتاب فروشي نزديك خونه و گشت و گذار در اينترنت و تقريبا با محتويات كتابها آشنايي دارم و تقاضاي من اينه كه قبل از خريد كتاب حتما با توجه به عل...
2 ارديبهشت 1394

سلام دوباره

سال نو مي شود و زمين نفسي دوباره ميكشد برگ ها به رنگ ميايند و گل ها لبخندم يزنندو پرنده هاي خسته بر ميگردند و در اين رويش سبز دوباره ...من...تو....ما.... كجا ايستاده اييم.سهم ما چيست؟..نقش ما چيست؟...پيوند ما در دوباره شدن با كيست؟... زمين سلامت ميكنيم و ابرها درودتان باد و چون هميشه اميدوار و سال نو مبارك با وجود يك پسر دوساله كه از هفت صبح بيدار باش ميده(بعضي وقتها زودتر) و ساعت ده شب ميخوابه و در طي اين فاصله زماني از در و ديوار بالا ميره و با شيرين زبوني ها و استدلالهاش منو مست خودش ميكنه بايد تبريك عيد وبا تاخيير زيااااد گفت خدارو شكر كه سالمه و انرژي داره و پر كرده لحظه هام و از بودنش قبل از هر چيزي با...
29 اسفند 1393

بدون عنوان

اسفند ماه و دوست دارم تكاپو و حس زندگي كه تو ماه آخر سال وجود داره برام هميشه انرژي بخش بوده  سبزه سبز كردن خونه تكوني و بوي تميزي و حذف همه غبارها از زندگي،عشق شيريني خونگي درست كردن ،خريد آجيل حس بوي بهار از پشت پنجره و بارقه ي آفتاب گرم و بي جون از لاي پرده ها روي پوست سرد خونه... كاشتن بنفشه هاي كوچك خوشبختي و پر كردن كليييي گلدون با گل هاي ظريف و قشنگ بهاري.. ديدين ماهي و سنبل توي هر دكه اي از خيابون ،پايكوبي حاجي فيروز.. شور قشنگ چهارشنبه سوري اسفند يعني كلي شوق و ذوق واسه رسيدن به عيد نوروز.. هيجان رفتن به پيشواز بهار اسفند يعني يكسال ديگه شانس اينو داشتي تكاپوي مردم و واسه شادي...
2 اسفند 1393

روزها

مدتهاست كه آرتين سوالاتي در رابطه با حيوانات ميپرسه غذاهاشون صداشون و كجا زندگي ميكنند(از نظر تقسيم بندي دريا.خشكي.چنگل و ..) علاقه پسر سي و دو ماهه من به حيوانات آنقدر زياد است كه خودم هم در كنارش دارم رشد ميكنم و گاها تو اينترنت سرچ ميكنم و از انواع آنها .غذا خوردن و شرايط زندگيشون و بررسي ميكنم .چند هفته پيش به طور تصادفي مارمولكي دوباره نصيب ماشد تا بتوانيم با پسر نگاهش كنيم و پسرمون لذت ببره از ديدن اين موجود زيبا و عجيب دم باريك و بلند چشم هايي با خط عمودي .توپي كه بر سر انگشتانش هست(توصيف آتين از سر انگشتان مارمولك )و شيارهاي روي پوستش  ... باعث شد تو نت بگرديم و انواع مارمولك هارو جستجو كنيم و بخنديم و كلي چيز جد...
25 بهمن 1393

پروژه سيب

اين فعاليت يكروز من و آرتين براي شناخت سيب بود و اين فعاليت همچنان درحال ادامه است و اين بخش از فعاليت ها با هدف يادگيري فعال بيان شده آرتين با تجربه كردن و شركت در تجربه هاي عيني با اجزاي سازنده ميوه سيب آشنا ميشود .. بررسي دانسته هاي آرتين از سيب من: مامان برام يه سيب ميكشي آرتين: سيب دايره است من: اون نقطه هاچيه؟ آرتين:برگشه   *فعاليت1(شناخت دانه) با برشي طولي از سيب آن را به دوقسمت تقسيم كردم با نوك چاقو پوسته روي دانه سيب و برداشتم و گفتم آرتين اين چيه مامان گفت تخمشه من چكار كنيم با تخمش اگر بكاريم فكر ميكني درخت سيب در مياد.آرتين آره من : شب بابا افشين اومد ب...
8 بهمن 1393