آرتینآرتین، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
آناهیدآناهید، تا این لحظه: 6 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

لحظه هاي ناب كودكي

آلودگی هوا و سفر شمال...

با تعطیلی اداره ها در تهران به دلیل آلودگی هوا به همراه بابا افشین و مامانی و دایی محمد حسین رفتیم شمال... تو راه آقا آرتین مثل همیشه آروم بود و کوچولوی دوست داشتنی من تو بغل مامانی تا خود شمال خوابید و فقط برای شیر خوردن بیدار شد و وقتی رسیدیم خونه باغ حسابی سر حال بود و با دیدن بابایی (پدر عزیزم) خیلی ذوق زده شده بود... بهترین پیامدی که تو اون چند روز وجود داشت این بود که  آقا پسری به تنهایی تو اتاق و برای مدت 2 ساعت بدون بیدار شدن می خوابید و البته آب و هوا بی تاثیر نبود چون واقعا آرامشی که تو خونه باغ هست هیچ جای دنیا نیست (این حقیقتی که همه اونایی که رفتن اونجا میگن) ... از طرفی یک هفته ای که شمال بودیم آرتین خان دورو برش از...
28 دی 1391

لالایی..

                       شب آرومه، تو در خوابی       تو خورشیدی، تو مهتابی                       تویی دنیای شیرینم                تویی امید دیرینم                     بخواب آروم تو ماه من          بخواب عشقم...
28 دی 1391

هفت ماهگیت مبارک..

  پسرم هفت ماه از اومدن تو گذشت. وقتی به آغوش میگیرمت بارها و بارها خدا رو به خاطر داشتن تو شکر میکنم. وقتی میخندی انگار تمام دنیا میخنده. فکرنکنم لذتی بیشتر از صحبت با تو و شیرین کاریات تو این دنیا برای من باشه. روز من با باز کردن چشمای قشنگ تو شروع میشه. بوییدن تو مثل بوکردن یه دامن پر گل یاس هست. آرتین من ،آرزوی بهترینها رو واست دارم. دعا میکنم همیشه زیر چتر لطف خدا باشی و خوشبخت بشی. پسر گلم دوست دارم.     ...
18 دی 1391

سلام بر حسین..

سلام بر حسین... سلام بر زینب... سلام بر دخترکان یتیم... سلام بر کودکان اسیر... سلام بر رقیه... سلام بر بدنهای کبود... سلام بر پاهای زخمی... سلام بر دلهای شکسته... سلام بر غم جانکاه حسین... سلام بر فاطمه... آجرکِ الله یا فاطمة الزهرا فی مصیبة ولدکِ الحسین علیه السلام
14 دی 1391

نامه ای برای تو..

سلام عزیز ترینم... نمیدونم امروزی که داری این پستو میخونی چند ساله ای و من در چه حالیم؟پدرت چه کار میکنه و وضع زندگیمون چطوره اما همیشه توی رویاهام به یه زندگی خوب و راحت فکر کردم و میکنم.شاید بهم بخندی اما گاهی اوقات میشینم و مثل یه دختر بچه ٦ساله غرق رویاها و خیال پردازی هام میشم.اونقدر به همه چیزایی که دوست دارم فکر میکنم تا خسته بشم و با همین فکرای شیرین خوابم ببره..حتی فکرشونم قشنگه حتی اگه هیچوقت بهشون نرسی... تنها چیزی که توی این لحظه ازش اطمینان کامل دارم عشقیه که نسبت به تو دارم.عشقی که هیچوقت نه کم میشه و نه از بین میره.با تمام وجودم دوستت دارم و قول میدم توی تک تک لحظات زندگیت همیشه کنارت باشم و تنهات نذارم،...
13 دی 1391

برای تو..

  ” تو ” را میان اصطحکاک مداد و کاغذ گیر خواهم انداخت شاید اینگونه بشود تو را ” تجربه ” کرد…!!! برای تویی که قلبت پـاک است… برای تو می نویسم…….. برای تویی که تنهایی هایم پر از یاد توست… برای تویی که قلبم منزلگه عـــشـــق توست… برای تویی که احساسم از آن وجود نازنین توست… برای تویی که تمام هستی ام در عشق تو غرق شد… برای تویی که چشمانم همیشه به راه تو دوخته است… برای تویی که مرا مجذوب قلب ناز و احساس پاک خود کردی… برای تویی که وجودم را محو وجود نازن...
11 دی 1391

تاب بازی

چند روز پیش دوست مامان (خاله زکیه) برای آرتین جان گل پسرم یه تاب خرید و من به کمک بابا افشین تاب و برای شما وصل کردیم خیلی خیلی ذوق کرده بودی و کلی میخندیدی و کیف کردی اینم عکسات.. خاله زکیه ممنونم ...
11 دی 1391

آرتین در این روزها

دیروز شما را برای چکاپ ماهیانه بردیم دکتر، وزن : 9100 قد : 68 دور سر :44.5 عزیزترینم خوشحالم که سلامتی و از خدا هزاران بار شاکرم برای داشتن تو... خصوصیات کلی: در تاریخ 11 آذر ماه سومین مروارید پسری در اومد و به فاصله جند روز چهارمین دندونتم نمایان شد ...حالا دیگه آقا آرتین، شما به راحتی میتونی بشینی و در حال نشستن تاب میخوری بعضی وقتا آنقدر با شتاب خودتو عقب می بری که از پشت میافتی ...سینه خیز رفتنو دوست نداری و هر چی و که بخوای اینقدر عقب و جلو میری و صدا در می آری تا اون وسیله مورد نظر و بهت بدیم...چیزی رو نمیشه از شما پنهان کرد اگه چیزی رو پشتم قایم کنم تو هم به همون سمت دلا میشی و گردنتو بالا می گیری که...
8 دی 1391